اندیکاتورها
بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهای تکنیکال در واقع شاخصهای آماری برای محاسبهی عدد از طریق دادههای تغییر قیمت و حجم هستند، ضمن اینکه میتوانند فاکتورهایینظیر گردش پولی، روندها، میزان بی ثباتی و مقدار نیروی حرکتی را اندازه گیری نمایند. همچنین بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال، برای پیش بینی کردن روند تغییرات قیمت نیز میتوان از این اندیکاتورها کمک گرفت. فرد معامله کننده قادر است با کمک این اندیکاتورها و سیگنالهای ارسالی از طرف آنها، در مورد زمان و نحوهی باز و بسته نمودن یک موقعیت تصمیم بهتری بگیرد.
اندیکاتور تکنیکال در واقع مجموعهای از دادهها است که حاصل کاربرد فرمول در دادههای مرتبط با اوراق بهادار میباشد. مبتنی بر آموزش تحلیل تکنیکال، دادههای قیمت به ترکیب قیمتهای باز، بالا، پایین و بسته در هر بازهی زمانی گفته میشود. لذا امکان دارد برخی از اندیکاتورها تنها برای قیمتهای بسته یا CLOSE بکار روند و برخی دیگر برای حجم و نرخ قیمت آزاد و ترکیب آنها در فرمولهای خود استفاده شوند.
کاربرد اندیکاتورها، آموزش تحلیل تکنیکال
مشاهده جنبههای مختلف تحلیل عملکرد قیمت را میتوان توسط اندیکاتور تکنیکال
طبق مطالب بیان شده از آموزش تحلیل تکنیکال، جنبههای مختلف تحلیل عملکرد قیمت را میتوان توسط اندیکاتور تکنیکال مشاهده نمود. درک برخی از آنها ساده است، مثل میانگین متحرک که مشتق شده از فرمولهای ساده و مکانیک است اما برخی دیگر نیز مثل استوکاستیک دارای فرمولهای پیچیدهای هستند که برای درک آنها باید مطالعات و بررسیهای بیشتری صورت گیرد. اگر پیچیدگی فرمول را در نظر نگیریم، طبق آموزش تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهای تکنیکال میتوانند نمای فوق العادهای از قدرت و جهت عملکرد قیمتهایی نشان دهند که مورد نظر ما است. لذا شاهد هستیم که برخی از افراد سرمایه گذار و معامله کننده برای پیش بینی قیمتهای آینده از این اندیکاتورها استفاده میکنند. دو روش بکارگیری اندیکاتورها به شکل زیر است:
1-اثبات و تأیید تغییر قیمت و همچنین کیفیت الگوی نموداری
2-تشکیل دادن سیگنالهای خرید و فروش
آشنایی با انواع اندیکاتورها در آموزش تحلیل تکنیکال
طبق آموزش تحلیل تکنیکال، اندیکاتورها را میتوان بر اساس عملکرد به 3 نوع تقسیم کرد:
- اندیکاتورهای روندی: به اندیکاتورهایی میگویند که مبتنی بر تاریخچهی نوسانات گذشته عمل میکنند.
- اندیکاتورهایی که عملکرد آنها مبتنی بر رابطههای بین نظریات مختلف و تخمین نحوهی ادامهی یک روند میباشد. معمولا این نوع از اندیکاتورها را به شکل نوسانگر پیرامون محوری معین نشان میدهند.
- اندیکاتورهایی که مبتنی بر اطلاعاتی که از حجم معاملات صورت گرفته در طی زمانی معین به دست آمدهاند عمل میکنند.
طبق آموزش تحلیل تکنیکال، تشخیص روند حرکتی قیمت و همچنین به صورت همزمان یا همراه با تأخیر، پیش بینی برگشت قیمت بر عهدهی اندیکاتورهای روندی است اما پی بردن به بازگشت قیمت در آینده بر عهدهی نوسانگرنماها میباشد که همان دستهی دوم در طبقه بندی بالا هستند.
آموزش تحلیل تکنیکال، انواع اندیکاتورهای روندی
- Adaptive Moving Average
- Average Directional Movement Index
- Average Directional Movement Index Wilder
- Bollinger Bands
- Double Exponential Moving Average
- Envelopes
- Fractal Adaptive Moving Average
- Ichimoku Kinko Hyo
- Moving Average
- Parabolic SAR
- Standard Deviation
- Triple Exponential Moving Average
- Variable Index Dynamic Average
آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی انواع نوسانگرنماها
- Average true range
- Bears power
- Bulls power
- Chaikin Oscillator
- Commodity channel index
- DeMarker
- Force index
- Moving Average Convergence
- Momentum
- Moving Average of oscillator
- Relative Strength Index
- Relative vigor Index
- Stochastic Oscillator
- Triple exponential average
- Williams percent rage
آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی انواع اندیکاتورهای حجمی
- Accumulation/Distribution
- Money Flow Index
- On Balance Volume
- Volumes
آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی انواع اندیکاتورهای بیل ویلیامز
- Accelerator Oscillator
- Alligator
- Awesome Oscillator
- Fractals
- Gator Oscillator
- Market Facilitation Index
اندیکاتورهای روندی در آموزش تحلیل تکنیکال
به این اندیکاتورها، Trend Indicators میگویند که برای شناسایی روند بکار میروند.
نوسانگرنماها در آموزش تحلیل تکنیکال
در آموزش تحلیل تکنیکال، به آنها Oscillators نیز میگویند که کاربرد آنها به منظور تشخیص روند جاری و محدودهی پیش خرید و پیش فروش میباشد. در واقع به نوع خاصی از اندیکاتور گفته میشود که همیشه در حال نوسان بین دو سطح ثابت میباشند و نام آنها نیز از همین مورد یعنی خاصیت نوسانی، گرفته شده است. در آموزش تحلیل تکنیکال، دو دستهی Banded و Centered از نوسانگرنماها وجود دارند.
بررسی اندیکاتورهای حجمی در آموزش تحلیل تکنیکال
از این نوع اندیکاتورها در آموزش تحلیل تکنیکال برای تشخیص دادن حجم معاملات و همچنین بکارگیری برایند تعداد نقاط نوسانات، استفاده میگردند.
بررسی اندیکاتورهای بیل ویلیامز در آموزش تحلیل تکنیکال
از این نوع اندیکاتورها در آموزش تحلیل تکنیکال به منظور تشخیص جابجایی سطوح قیمتی در روندی که مد نظر هست استفاده میگردند.
3 وظیفهی مهم اندیکاتورها طبق آموزش تحلیل تکنیکال
اخطار دادن: بر اساس شرایط شکل گرفته بر روی اندیکاتورها در زمانهای خاص، قبل از اینکه روند تغییر کند یا به طور همزمان با چرخش روند، علائم برگشت روند را نشان خواهند داد. به همین دلیل مهمترین کاربرد اندیکاتورها در زمانی است که میخواهند در مورد تغییر روند و جهت حرکت قیمت، هشدارهای مناسب ارسال کنند.
تأیید: یکی از مهمترین کاربردهایی که از اندیکاتورها در آموزش تحلیل تکنیکال انتظار دارند، تأیید تشخیص صحیح روند یا جهت میباشد. معمولا زمانی افراد تحلیلگر از این اندیکاتورها استفاده میکنند که این افراد به کمک دادههای تکنیکال یا بنیادی، جهت و قیمت ورودی به بازار را پیش بینی نمودهاند ولی برای تأیید نیاز به این اندیکاتورها پیدا میکنند.
پیش بینی کردن: از جمله استفادههایی که میتوان از اندیکاتورها انتظار داشت، پیش بینی کردن قیمت مناسب ورودی است. معمولا تعداد اندیکاتورهایی که برای پیش بینی کردن قیمت مناسب ورودی و همچنین جهت درست، برای معامله کردن گزینهی خوبی باشند، کم است.
اندیکاتورهای مورد استفاده در آموزش تحلیل تکنیکال، میتوانند اطلاعات بیشتر و مهم زیادی را ارائه کنند. در واقع این اندیکاتورها کمک میکنند تا بتوان روندها، نیروی حرکتی، مقدار بیثباتی و جنبههای دیگر سهام را شناسایی نمود از این طریق، روندها را تحلیل کرد. ذکر این نکته در آموزش تحلیل تکنیکال مهم است که برخلاف برخی از افراد معامله کننده که برای سیگنالهای فروش و خرید از شاخصهای خاص استفاده میکنند، بهترین زمان بکارگیری اندیکاتورها، هنگام استفادهی همزمان آنها با روند قیمت، الگوهای نموداری و سایر اندیکاتورها است.
دو روش عمدهای که در آموزش تحلیل تکنیکال برای بکارگیری اندیکاتورها به منظور تشکیل شدن سیگنالهای خرید و فروش استفاده میشود، تقاطعها و واگرایی است. استفاده از تقاطعها متداولتر است و زمانی که قیمت از میانگین متحرک عبور کرده باشد و یا دو میانگین متحرک، یکدیگر را قطع کنند، بازتاب پیدا میکنند. زمانی از واگرایی برای بکارگیری اندیکاتورها در آموزش تحلیل تکنیکال استفاده میشود که جهت روند قیمت و روند شاخص، مخالف یکدیگر باشد. چنین وضعیتی برای کاربر اندیکاتور به منزلهی تضعیف شدگی جهت روند قیمت میباشد.
ممکن است علامتهایی که اندیکاتورها نشان میدهند کاملا واضح باشد. اما گاهی اوقات نیز هست که افراد معامله کننده تنها به اندیکاتور توجه کرده و به عملکرد قیمت اوراق بهادار توجهی نمیکنند! بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال، عملکرد قیمتها توسط اندیکاتورها، به کمک فرمول محاسبه میگردد. این عملکردها مشتقات بوده و نماد مستقیمی از عملکرد قیمت نخواهند بود. چنین حالتی حتما باید هنگام تحلیل نمودن، توجه شود. طبق آموزش تحلیل تکنیکال، باید عملکرد قیمت همزامان با هرگونه تحلیل از اندیکاتور مشخص شود.
در آموزش تحلیل تکنیکال بیان میکنیم که وقتی اندیکاتورها به ارسال سیگنالهای خرید و فروش میپردازند باید یک تحلیلگر بتواند به کمک دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال، سیگنال دریافتی را تأیید کند. به عبارت دیگر امکان دارد سیگنال خرید توسط هدف اندیکاتور Gator Oscillator اندیکاتور سیگنال ارسال شود اما در صورتی که طرح نمودار شبیه به یک مثلث نزولی باشد، به علت عدم همبستگی که بین اندیکاتور و نمودار وجود دارد، امکان غلط بودن سیگنال وجود دارد.
همیشه خواندن اندیکاتور در تحلیلهای تکنیکال، بیشتر به اینکه به یک هنر نزدیک باشد، دانش است. امکان اینکه اندیکاتور مشابه، برای سهامهای متفاوت الگوهای رفتاری متفاوت، نشان دهد وجود دارد. به عنوان مثال یک اندیکاتور ممکن است عملکرد خیلی خوبی برای شاخص کل بورس داشته باشد ولی چنین عملکردی را برای شرکتهای فعال در صنعت قند و شکر مشاهده نکنیم. به همین دلیل در آموزش تحلیل تکنیکال بیان میکنیم که میتوان در طول زمان، به کمک تجزیه و تحلیل، تجربه و مهارت در اندیکاتورهای مختلف، دانش و هنر کافی در زمینهی مطالعهی اندیکاتورها را کسب نمود.
وقتی در اندیکاتور خوانی به مهارت کافی دست پیدا کنید، به تنظیمات مورد نظر و نکات دقیقی راه پیدا خواهید کرد. امروزه صدها نوع اندیکاتور وجود دارند که هر روز به تعداد آنها افزوده میشود. حتی اگر صدها اندیکاتور را نیز در آموزش تحلیل تکنیکال معرفی کنیم، تنها میتوان تعداد کمی را انتخاب کرد که ارزش بررسی داشته باشند. جالب اینجاست که اندیکاتورهای با ارزش توجه بالا مواردی هستند که مدت زیادی حضور داشته و از امتحان خود سربلند بیرون آمدهاند.
هنگام انتخاب اندیکاتور برای تحلیل نمودن باید بسیار دقت کرد. انتخاب کردن بیشتر از 5 اندیکاتور کاملا اشتباه است. در آموزش تحلیل تکنیکال توصیه میکنیم که نهایتا بر روی 2 یا 3 اندیکاتور تمرکز کرده و سپس به یادگیری و درک عملکرد بیرونی و داخلی آنها بپردازید.
به عنوان مثال نباید از دو اندیکاتور استوکاستیک و RSI که به ترتیب برای نشان دادن سطوح خرید و فروش هیجانی بکار میروند، استفاده نمود. هر دو اندیکاتور یاد شده به اندازه گیری جنبش پرداخته و در هر دو سطوح خرید و فروش هیجانی را داریم.
اندیکاتورهای پیشرو و دنبالگر در آموزش تحلیل تکنیکال
در آموزش تحلیل تکنیکال از اندیکاتور پیشرو یا Leading برای پیش بینی قیمت استفاده میکنند چون جلوتر از قیمت حرکت میکند و در مقابل اندیکاتور دنبالگر یا Lagging را داریم که برای تأیید قیمت بکار میرود زیرا نتایج آن در رابطه با قیمتهای گذشته است لذا به نوعی میتوان گفت که یک شاخص تأییدی است. اندیکاتورهای پیشرو وقتی ارزش بسیار بیشتری دارند که در بازار روند افقی وجود داشته باشد و در مقابل اندیکاتورهای دنبالگر زمانی ارزش بسیار بیشتری دارند که در بازار روند صعودی یا نزولی قیمت وجود داشته باشد.
نکته: در آموزش تحلیل تکنیکال، نوسانگرنماها در دستهی اندیکاتورهای پیشرو و اندیکاتورهای روندی در دستهی اندیکاتورهای دنبالگر قرار میگیرند.
سود زیادی در بکارگیری اندیکاتورهای پیشرو وجود دارد و اولین نشانهی استفاده از آن در مورد ورود و خروج سود اصلی است. کار اندیکاتورهای پیشرو این است که سیگنالهای زیادی را ایجاد کرده و اجازهی معامله در بسیاری از موقعیتها را بدهد. سیگنالهایی که مربوط به ابتدای کار باشند از قبل، بر علیه قدرت و یا ضعفی که احتمالا بوجود بیاید، اخطار خواهند داد. در آموزش تحلیل تکنیکال به این علت که این نوع از اندیکاتورها سیگنالهای تولیدی بالایی دارند، در معاملات نیز عملکرد بسیار عالی دارند. معمولا از این اندیکاتور در بازارهای معاملاتی همراه با یک روند عمده نه بر علیه آن، استفادهی گستردهای میشود. در بازاری که روند صعودی داشته باشد، بهترین کاربرد اندیکاتورهای پیشرو در بازار با روند صعودی طبق آموزش تحلیل تکنیکال، کمک به تشخیص شرایط فروش در زمانهای بسیار هیجانی در موقعیتهای خرید میباشد. اما در بازاری که روند نزولی داشته باشد دقیقا برعکس است، چرا که کمک به تشخیص شرایط خرید در زمانهای بسیار هیجانی در موقعیت فروش میکنند.
بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال بیان میکنیم که نشانههای ابتدایی که ناشی از بازگشتهای بالاتر آمدهاند و یا بازگشتهای بالاتری که خود ناشی از ریسک بزرگتر هستند، سیگنالهای بیشتر و زودتری ارسال میشوند که به معنای آن است که سیگنالهای نادرست و ناموفق افزایش پیدا کردهاند.
اندیکاتور پیش رو قبل از اینکه روند شکل بگیرد، سیگنال خرید یا فروش به ما میدهد و امکان دارد حاوی سیگنالهای غلط باشد. اندیکاتور دنبالگر بعد از اینکه روند شکل میگیرد به ما سیگنال ارسال میکند. مزیت این اندیکاتورها طبق آموزش تحلیل تکنیکال این است که با وجود تشخیص روند بعد از شکل گیری آن، امکان اینکه اشتباه کنند کمتر است.
بررسی اندیکاتورهای روندی در آموزش تحلیل تکنیکال
- Adaptive Moving Average
- Average Directional Movement Index
- Average Directional Movement Index Wilder
- Bollinger Bands
- Double Exponential Moving Average
- Envelopes
- Fractal Adaptive Moving Average
- Ichimoku Kinko Hyo
- Moving Average
- Parabolic SAR
- Standard Deviation
- Triple Exponential Moving Average
- Variable Index Dynamic Average
طبق آموزش تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهای روندی یا دنبالگر، به اندیکاتورهای تعقیب کنندهی روند نیز معروف هستند چرا که عملکرد قیمتها را دنبال میکنند. بندرت پیش بیاید که این اندیکاتورها قیمت اوراق بهادار را هدایت کنند. زمانی از این اندیکاتورها استفاده میشود که بخواهند بازارها و یا اوراق بهادار، روندهای قدرتمند را بهبود دهند. هدف از طراحی این اندیکاتورها، نگه داشتن افراد معامله کننده در زمانی است که روند کامل و بدون نقص است. بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال، از این اندیکاتورها نمیتوان در معاملات و یا بازارهایی استفاده کرد که نوسان کمی دارند زیرا اگر بکار گرفته شوند، سیگنالهای غلط ارسال خواهند کرد. رایجترین اشکال مورد استفادهی اندیکاتورهای دنبالگر، میانگینهای متحرک (نمایی، ساده، وزنی و متغیر) و MACD میباشند.
اندیکاتور چیست؟
تحلیل دقیق هدف اندیکاتور Gator Oscillator و داشتن یک استراتژی خوب همیشه دقدقه تریدرهای بازارهای مالی بوده و این دلیلیست تا آنها بدنبال تاییدیه ای مطمئن برای ورود به معامله باشند. اندیکاتورها از نشانگرهایی هستند که برای این امر مورد استفاده قرار میگیرند. خیلی از معاملهگران آنها را راهی میانبر و قابل اعتماد برای ورود به معامله میدانند. اما برخی دیگر اندیکاتورها صرفا یار کمکی پرایسن اکشن تلقی میکنند. بنظر شما کدام طرز تفکر صحیح است؟ پاسخ این سوال در نحوه استفاده از اندیکاتورها و استراتژی معامله گری تاثیر دارد. اما قبل از توصیه های آموزشی در استفاده از اندیکاتور بیایید ابتدا با آنها آشنا شویم.
اندیکاتور چیست؟
اندیکاتور (indicators) ابزاریست متشکل از مجموعه توابع ریاضی که برای درک و تحلیل بهتر نمودارهای معاملاتی مورد استفاده قرار میگیرد. این توابع ممکن است برگرفته از رفتار گذشته بازار، قدرت خریداران و فروشندگان و موارد دیگر باشند. به عنوان مثال، آنها می توانند تأیید کنند که آیا بازار در حال ادامه روند یا اینکه در حال تغییر آن است. اندیکاتورها همچنین میتوانند اطلاعات خاصی از بازار را ارائه دهند، مانند زمانی که یک دارایی در محدودهای بیش از حد خرید یا فروش باشد.
مطالب مرتبط: ترید چیست؟
اندیکاتور ها را به چه صورت میبینیم؟
اندیکاتورها به دو صورت قابل نمایش هستند:
- در یک منطقه جداگانه در زیر نمودار قیمت مانند استوکاستیک و MACD
- به طور مستقیم در نمودار قیمت مانند میانگین متحرک، کانال ها یا باندهای بولینگر
انواع اندیکاتورها
اندیکاتورها سیگنال های معاملاتی را تولید می کنند. هر اندیکاتور در صورت موافقت حرکت قیمت با توابع خود سیگنال میدهد. اندیکاتورها در درجه اول از لحاظ سبک کاری به دسته تقسیم زیر میشوند:
اندیکاتورهای روندمحور که در بازارهای دارای روند عملکرد بهتری دارند
اندیکاتورهای نوسانی- محدوده ای که در محدوده بازارها کارایی بهتری دارند.
اندیکاتورهای روند
روند روی نمودار و همچنین قدرت آن، همیشه واضح نیست و یک شاخص روند می تواند آن را واضح تر کند. شاخص های روند تمایل به ماهیت عقب ماندگی دارند، یعنی نسبت به موقعیت قیمت عقب تر هستند.
شاخصهای روند محور تمایل به ماهیت عقب ماندگی دارند و برای شناسایی قدرت یک روند استفاده میشوند و به یافتن نقاط ورود و خروج از بازار کمک میکنند.
اندیکاتورهای روند می توانند معامله گر را قادر سازند تا:
- شناسایی کنند که آیا بازار در یک روند است یا خیر
- جهت و قدرت آن روند را تعیین کنند
- به یافتن ورودی ها و خروجی ها به داخل و خارج از بازار کمک کنند.
نوسان نگار Oscillator
هنگامی که قیمت در یک محدوده حرکت می کند، یک اندیکاتور نوسان نگار با نشان دادن اینکه آیا کالا یا ارزی بیش از حد خرید شده یا بیش از حد فروخته شده است، به تعیین مرزهای بالا و پایین آن محدوده کمک می کند. آنها این کار را با نوسان بین یک سطح بالا و یک سطح پایین انجام می دهند. این اندیکاتورها در دسته اندیکاتورهای همگام با قیمت و تقریبا پیشرو جای میگیرند.( در ادامه در مورد موقعیت زمانی سیگنال دهی اندیکاتورها صحبت میکنیم.)
اندیکاتورهای نوسانی در یک محدوده مورد استفاده قرار می گیرند و تمایل دارند ماهیت پیشرو داشته باشند، که تعیین می کنند که آیا دارایی بیش از حد خرید شده یا بیش از حد فروخته شده است.
اگر یک اندیکاتور نوسان نگار نشان دهد که یک ابزار بیش از حد خریده شده است، یک معامله گر به احتمال زیاد به دنبال موقعیت های فروش هدف اندیکاتور Gator Oscillator خواهد بود. به همین ترتیب، اگر یک اندیکاتور نوسانی نشان دهد که یک ابزار بیش از حد فروخته شده است، یک معامله گر به احتمال زیاد به دنبال یافتن موقعیت های خرید است .
چه موقع از اندیکاتورهای روندمحور و نوسان نگارها استفاده کنیم؟
نوع اندیکاتورهای مورد استفاده بستگی به سیستم معاملاتی و در نهایت به انتخاب معامله گر بستگی دارد. اندیکاتورهای نوسانی در بازارهای درگیر در یک محدوده مفید هستند، در حالی که اندیکاتورهای روند در بازارهای دارای روند هدف اندیکاتور Gator Oscillator کارایی بهتری دارند.
به عنوان مثال، اگر ترجیح میدهید در بازارهای متنوع معامله کنید، اندیکاتورهای نوسانی مانند شاخص(اندیکاتور) تصادفی، کانال کالا یا شاخص های قدرت نسبی برای کمک به تصمیم گیری معاملات مفید خواهند بود.
اگر ترجیح می دهید در یک بازار روند دار معامله کنید، اندیکاتورهای روند، مانند MACD یا میانگین قیمت (MA) مفیدتر خواهند بود.
اندیکاتورها از لحاظ زمان سیگنال دهی به دو دسته مجزا تقسیم میشوند:
- اندیکاتورهای با تاخیر – ارائه سیگنال هایی که پس از رفتار قیمت، آن را تایید میکنند.
- اندیکاتورهای پیشرو – ارائه سیگنالها قبل از وقوع قیمت
اندیکاتورهای پیشرو
این اندیکاتورها میزان تغییر در عمل قیمت را اندازه گیری میکنند و میتوانند زمانی که رفتار قیمت در حال کاهش یا افزایش است را ثبت کنند.
اندیکاتورهای پیشرو می توانند سیگنال هایی را زودتر از موعد ارائه دهند، در حالی که اندیکاتورهای عقب افتاده معمولاً برای تأیید عملکرد قیمت، مانند قدرت یک روند، استفاده می شوند.
به عنوان مثال، اگر عمل قیمت به سرعت افزایش یافته و سپس شروع به کند شدن کند، یک اندیکاتور پیشرو می تواند این تغییر را در حرکت ثبت کند و از این رو سیگنالی را ارائه دهد که ممکن است دارایی در موعد برگشت باشد.
اندیکاتورهای با تاخیر :
یک اندیکاتور متاخر معمولاً برای تأیید آنچه که عمل قیمت انجام داده است استفاده می شود، مانند اینکه آیا عمل قیمت وارد یک روند شده است یا خیر. آنها را اندیکاتورهای عقب مانده از این جهت متاخرمی نامند که عقبتر از رفتار قیمت هستند و نسبت به اندیکاتورهای پیشرو دیرتر سیگنال میدهند.
از چه اندیکاتوری استفاده کنیم؟
انتخاب اندیکاتورها در وحله اول بستگی به سبک و استراتژی معاملاتی دارد. مثلا معاملهگرانی که به سبک اسکالپ SCALP)) کار میکنند ترجیح میدهند از اندیکاتورهای پیشرو استفاده کنند زیرا ممکن است از حرکت قیمت جا بمانند. اما معامله گران سبک اسنایپر یا کسانی که معاملات بلند مدت انجام میدهند ترجیح میدهند علاوه بر تایید اندیکاتورهای پیشرو، منتظر تایید اندیکاتور متاخر یا عقب مانده نیز بمانند تا با خیال راحت تر اقدام به معامله کنند. توصیه میکنیم در هر سبکی از معامله گری قبل از انتخاب اندیکاتور از میزان اعتبار آن مطلع شوید تا درصد خطای معامله گری شما کاهش یابد.
مزایای استفاده از اندیکاتورها چیست؟
همانطور که گفتیم اندیکاتورها میتوانند به عنوان مرجعی برای تحلیل تکنیکال (اگر چه نه به وسعت روش پرایس اکشن) باشند، مخصوصا زمانی که نتوانیم نشانهای از پرایس اکشن در مورد حرکت بازار دریافت کنیم. قدرت و ضعف روندها ،نقاط برگشتی و اشباع خرید و فروش از نمونه نشانه های منشا شده از اندیکاتورهاست.
آیا میـتوانیم به سیگنالهای اندیکاتورها اعتماد کنیم؟
اینکه سیگنال یک اندیکاتور چقدرقابل اعتماد است بستگی به عواملی ماننداستراتژی شخصی، اعتبار، دقت در تحلیل و محبوبیت آن اندیکاتور دارد. اعتبار یک اندیکاتور در گرو میزان عملکرد مثبت آن است که خود وابسته به دقت است. در صورت دقت در سیگنالدهی اعتبار اندیکاتور بالا میرود و در نتیجه محبوبیت آن افزایش می یابد. اندیکاتورهای ترند و محبوب معمولا از دقت بالاتری برخوردارند زیرا تریدرهای بیشتری معاملات خود را بر اساس سیگنالهای این اندیکاتورها انجام میدهند و باعث حرکت قیمت در بازار میشوند. پس هنگام انتخاب یک اندیکاتور به این نکته توجه داشته باشید. البته بعضی از معامله گران ترجیح میدهند با استفاده از چند اندیکاتور دقت کار خود را بالا ببرند که خود ملزم رعایت چند نکته آموزشیست که در ادامه بیان میکنیم…
ترکیب اندیکاتورها
ترکیب اندیکاتورهای روند و نوسان نگار برای استفاده در شرایط مختلف بازار میتواند سودمند باشد. شرایط بازار به طور مداوم از محدوده ((retrace به روند و دوباره به محدوده تغییر می کند، بنابراین شما می توانید هر شاخص را با توجه به قدرت آن استفاده کنید.
در یک بازار متغیر، شاخص نوسانی – تصادفی – مفیدتر و در یک بازار جهتدار، شاخص روند – میانگین متحرک – مفیدتر است.
از بارگذاری بیش از حد نمودارها خودداری کنید
هنگامی که مشخص شد که شاخص ها چقدر می توانند مفید باشند، ممکن است تمایل به استفاده بیش از حد از آنها در یک نمودار وجود داشته باشد. به عنوان مثال، اگر یک معامله گر سه اندیکاتور نوسانی را در زیر نمودار اضافه کرده باشد، سه اندیکاتور وجود دارد که همان اطلاعات را ارائه می دهد.
افزودن شاخص های بیشتر که اطلاعات یکسانی را به نمودار ارائه می دهند، آنها را قابل اعتمادتر نمی کند. آنها به سادگی همان اطلاعات خرید و فروش بیش از حد یکسان را به روش های مختلف نشان می دهند و فقط فضای بیشتری را در نمودار شما اشغال می کنند. پس اگر از چند اندیکاتور برای معاملهگری استفاده میکنید از وجود تفاوت در نحوه سیگنالدهی آنها مطمئن شوید.
استراتژی معامله با چنگال اندروز (Andrew’s Pitchfork)
چنگال اندروز توسط آلن اندروز ابداع شده است. این چنگال یک شاخص تکنیکال است که از سه خط روند موازی (خط میانی، خط بالایی و خط پایینی) تشکیل شده است. چنگال هدف اندیکاتور Gator Oscillator اندروز به یکی از دو صورت زیر رسم میشود:
از این شاخص برای شناسایی سطوح احتمالی حمایتی/مقاومتی و شناسایی سطوح شکست استفاده می شود. خطوط روند این شاخص با انتخاب سه نقطه چرخشی (نقاط شروع حرکتهای نزولی/صعودی) رسم میشوند. هنگامی که نقاط A، B و C در جای خود قرار گرفتند، خط مستقیم از نقطه A و خطوط روند بالا و پایین به موازات خط میانی از نقاط B و C ترسیم میشوند.
رسم چنگال اندروز به کمک اندیکاتور Awesome Oscillator
حال بیایید در مورد نحوه پیدا کردن نقاط چرخشی بحث کنیم. برای رسم چنگال به سه نقطه چرخشی نیاز داریم. منظور از نقطه چرخشی: نقطهای است که قیمت در آن تغییر جهت یا مسیر میدهد. این نقاط را با چشم به راحتی میتوان در بازار پیدا کرد. دکتر اندروز برای پیدا کردن این نقاط از شکست سطوح قیمتی مهم استفاده میکرد. اما ما می توانیم جهت اطمینان بیشتر از اندیکاتور AO بیل ویلیامز استفاده کنیم.
برای اضافه کردن اندیکاتور AO به روش زیر عمل میکنیم:
آموزش فارکس – افزودن اندیکاتور Awesome Oscillator به چارت
بعد از انتخاب Awesome Oscillator یا همان AO پنجره زیر باز میشود که میتوانید در آن رنگ اندیکاتور را تعیین کنید:
آموزش فارکس – پنجره تنظیمات اندیکاتور AO یا Awesome Oscillator
پیدا کردن نقاط چرخشی به وسیله اندیکاتور Awesome Oscillator
بعد از اضافه کردن اندیکاتور به نمودار قیمتی، به فازها و تغییرات AO نگاه میکنیم تا بتوانیم نقاط چرخشی را به دست آوریم. این اسیلاتور دارای دو فاز مثبت و منفی است که برای اندازهگیری حرکت بازار و معمولاً برای تائید روندها یا پیشبینی بازگشت بازار استفاده میشود.
آموزش فارکس – اندیکاتور Awesome Oscillator
طبق تصویر بالا مشاهده میکنید در هر فاز مثبت یا منفی اوج/کف قیمتی وجود دارد. با استفاده از اندیکاتور AO میتوان نقاط اوج و کف قیمتی که بازار در آن تغییر روند با تغییر جهت داده را پیدا کرد تا چنگال ترسیم شود.
آموزش فارکس – یافتن نقاط چرخشی به کمک اندیکاتور Awesome Oscillator
طبق نمودار بالا، با استفاده از اندیکاتور AO نقاط A، B و C را پیدا کردهایم. بنابراین میتوانیم چنگال اندروز را رسم کنیم. برای رسم چنگال میتوانید از منوی insert، Andrew’s Pitchfork را انتخاب کنید.
آموزش فارکس – استفاده از چنگال اندروز Andrew’s Pitchfork در متاتریدر
بعد از اینکه نقاط چرخشی را به وسیله اندیکاتور AO مشخص کردیم، طبق تصویر بالا چنگال اندروز را انتخاب میکنیم. سپس بر روی هر یک از نقاط A، B و C کلیک میکنیم تا چنگال رسم شود. نمودار چهارساعته USDJPY نمونهای از چنگال اندروز است.
آموزش فارکس – در نمودار چهارساعته USDJPY چنگال اندروز به کمک اندیکاتور AO رسم شده است.
طبق تصویر بالا مشاهده میکنید که GBPUSD بعد از ورود به چنگال، از سوی خط روند میانی با حمایت مواجه شده و به سمت خط روند بالایی بازگشته است.
بعد از رسم چنگال اندروز، نوبت به خط ماشه چنگال میرسد. خط ماشه از نقطه A به هریک از دو نقطه B و C وصل میشود و امتداد مییابد. برای ترسیم خط ماشه منتظر شکست چنگال میمانیم. در نمودار بالا، جفت ارز خط روند بالایی را شکسته است، به همین دلیل برای رسم خط ماشه، خط روند جدید را از نقطه A به نقطه B وصل میکنیم. خط ماشه به ما میگوید که اولین هدف قیمتی بازار بعد از شکست چنگال چه سطحی است.
آموزش فارکس – خط ماشه چنگال اندروز Andrew’s Pitchfork
در نمودار چهارساعته GBPUSD بعد از رسم چنگال نزولی، جفت ارز خط روند بالایی را شکسته و تا خط ماشه حرکت کرده است. به یاد داشته باشید که در چنگال نزولی خط روند بالا و خط ماشه مهم هستند.
خط میانی چنگال چیست؟
خط میانی نیمساز یک کانال یا دامنه قیمتی مشخص است. خط میانی چنگال به عنوان یک منطقه مهم حمایتی یا مقاومتی عمل میکند، به طوری که در اطراف این خط، سیگنال بازگشتی یا نقاط چرخشی اتفاق میافتد.بدین صورت که اگر قیمت خط میانی را به سمت بالا بشکند، خط موازی هدف بعدی بازار خواهد بود. هم چنین اگر قیمت زیر خط روندی بسته شود، خط موازی پایینی هدف بازار خواهد بود.
آموزش فارکس – خط میانی در چنگال اندروز
در نمودار هفتگی جفت ارز EURNZD مشاهده میکنید که قیمت بعد از برخورد به خط میانی با مقاومت مواجه شده و تا خط پایینی حرکت کرده است.
هم چنین میتوان با استفاده از خط میانی چنگال اندروز را رسم کرد. بدین صورت که ابتدا خط روند ابتدایی (حمایتی یا مقاومتی) را شناسایی کنید و سپس دو خط روند دیگر موازی با خط روند ابتدایی رسم کنید تا چنگال به دست بیاید. این خطوط روند موازی نیز باید مانند خط روند اولیه در قالب حمایت یا مقاومت عمل کنند.
آموزش فارکس – خط میانی چنگال اندروز در واقع همان خط وسطی بین دو خط موازی است. دو خط موازی برای اوج و کف های بازار رسم می شود.
طبق تصویر بالا، خط روند مقاومتی از اوج قیمتی سال ۲۰۱۵ تا اوج قیمتی ۲۰۱۶ رسم شده است. یک خط روند موازی و هم شیب با این خط مقاومتی از کف قیمتی سال ۲۰۱۶ ترسیم شده است. در ادامه مشاهده میکنید که این خط روند در قالب حمایت عمل کرده است. استفاده از خطوط موازی میتواند در شناسایی محورهای اساسی قیمت بسیار مفید باشد و نقاط ورود / خروج برای معاملهگر را مشخص کند.
آموزش فارکس – آشنایی با نحوه رسم خط میانی در چنگال اندروز
در مثال بالا، هر چند جفت ارز AUDUSD بین دو خط روند موازی نوسان میکند اما در صورتی که یک خط روند موازی (خط قرمز رنگ) در وسط این دو خط رسم گردد، میتوان دید که جفت ارز به این خط نیز واکنش نشان داده است. این مثال ساده نشان میدهد که چگونه از شیب به عنوان پایهای برای هدف قرار دادن حمایت/ مقاومت استفاده کرد.
اصول چنگال اندروز
- قیمت در اکثر موارد (بیش از ۸۰ درصد موارد) خط میانی چنگال را لمس میکند.
- اکثر اوقات بازار با لمس خط میانی چنگال تغییر مسیر/جهت میدهد.
- قیمت میتواند بیش از یکبار خط میانی را لمس کند و معمولاً بعد از برخورد قیمت به خط میانی، بازار نوسانی میشود.
- اگر قیمت نتواند (۲۰ درصد موارد) خط میانی چنگال را لمس کند، در این صورت بازار مایل است که موج بزرگتری بر خلاف جهت چنگال ایجاد کند. بدین معنی اگر بازار چنگال صعودی تشکیل داده باشد ولی به خط میانی برخورد نکند، احتمال اینکه شاهد شروع رالی نزولی جدید در بازار باشیم وجود دارد.
تشخیص زمان لازم قیمت برای رسیدن به خط میانی
فرض کنید چنگال اندروز را از سه نقطه چرخشی رسم کردهایم، برای تشخیص مدت زمانی که طول میکشد بازار از نقطه سوم به خط میانی برسد، کافی است: تعداد کندل های قیمتی بازار بین نقاط اول-دوم و سپس تعداد کندل های بین نقطههای دوم-سوم را بشماریم. در آخر عدد بزرگتر را انتخاب میکنیم تا حداکثر زمان لازم جهت رسیدن قیمت از نقطه سوم به خط میانی را به دست آوریم.
آموزش فارکس – زمانبندی چنگال اندروز
به عنوان نمونه در تصویر بالا، ۳۵ کندل قیمتی بین نقاط A و B، ۴۰ کندل بین نقاط B و C وجود دارد. از آنجایی که عدد ۴۰ بزرگتر از ۳۵ است، انتظار میرود که بازار بعد از ۴۰ کندل قیمتی به خط میانی برسد.
اگر در طول این مدت زمان قیمت به خط میانی نرسد باید نتیجه بگیریم که بازار وضعیت مناسبی ندارد. بدین ترتیب باید صبر کنیم تا روند بازار مشخص شود و سپس تصمیم ورود به بازار را بگیریم.
سیگنالهای معاملاتی چنگال
- بازار به خط میانی چنگال میرسد و قیمت در واکنش به این خط، کندل بازگشتی تشکیل میدهد. اگر در این حین، اندیکاتور RSI نیز در منطقه اشباع خرید/فروش باشد، میتوان به فکر معامله خرید/فروش بود.
- بازار به خط میانی برخورد میکند. مقاومت/حمایت این خط موجب بازگشت بازار به سمت خط روند پایینی/بالایی شده و در ادامه یکی از این خطوط شکسته میشود. در این صورت میتوان به دنبال معامله خرید/فروش بود.
- بازار بعد از لمس خط میانی به سمت خط روند بالایی/پایینی باز میگردد ولی نمیتواند یکی از این خطوط را بشکند و بعد از تشکیل کندل بازگشتی، بازار داخل چنگال نوسان میکند. به عنوان مثال، بازار به خط روند پایینی برخورد میکند و کندل پین بار صعودی تشکیل میدهد، در این صورت میتوان وارد معامله خرید شد که خط میانی هدف اول قیمتی خواهد بود.
- قیمت به خط میانی نرسد (اصل چهارم)، در این حال در این صورت بهتر است صبر کنیم تا خط بالایی/پایینی به همراه خط ماشه چنگال شکسته شود، در این حال میتوان گفت سیگنال معاملاتی صادر شده است.
آموزش فارکس – سیگنال چنگال اندروز
در نمودار چهارساعته AUDUSD ملاحظه میکنید که بازار در چنگال صعودی به خط میانی نرسیده است و در ادامه جفت ارز بعد از شکست خط پایینی و خط ماشه سقوط کرده است.
آخرین مطالب
شارژ حساب فیبوگروپ با ارزان ترین نرخ بازار
از نرخ های بسیار بسیار رقابتی و ارزان ما برای شارژ حساب فارکس خود در بروکر فیبوگروپ بهره مند شوید
اندیکاتور حذفکنندهی ترند در IQ Option
اندیکاتور حذفکنندهی ترند در IQ Option
اسیلاتور بدون ترندِ قیمت (Detrended Price Oscillator – DPO) یک ابزار تحلیل تکنیکال محسوب میشود که برای حذف تاثیرِ ترندِ عمومی از رفتار قیمت و سادهسازی تشخیصِ چرخهها، طراحی شده است (اندیکاتور حذفکنندهی ترند در IQ Option).
اسیلاتور DPO در دستهبندی اندیکاتورهای اندازه حرکت (Momentum) قرار میگیرد اما همینطور از اندیکاتور MACD (میانگین متحرک همگرا واگرا) متفاوت است.
میانگین متحرک همگرا واگرا برای شناسایی نقاط بالا و پایین در داخل چرخه و همینطور تخمین طول آن استفاده میشود (اندیکاتور حذفکنندهی ترند در IQ Option) .
اسیلاتور DPO چیست؟
همانطور که از اسم آن میتوان متوجه شد، این اندیکاتور یا هدف اندیکاتور Gator Oscillator در واقع اسیلاتور برای از بین بردن تاثیر یک ترند بلندمدت از قیمتهای فعلی استفاده میشود. اما یک معاملهگر چرا باید چنین کاری را انجام دهد؟ مگر قرار نیست که ترندها را دنبال کنیم؟
خب، در واقع ثابت شده است که برخی مواقعی تخمین طول ترند و پیشبینی تغییر جهت آن وقتی که تحولات قیمتی مربوط به ترند کاملا از گراف حذف شده باشد، راحتتر است.
چیزی که در نهایت به آن دست پیدا میکنید یک منحنی است که از نظر شکل با چارت قیمتی شباهت دارد. قابلتوجهترین تفاوت بین این دو، عدم وجود یک ترند عظیم در DPO است.
برای استفادهی صحیح از این اندیکاتور، مهم است که بدانید DPO بر پایهی استفاده از یک میانگین متحرک که به اندازه چند دوره به سمت چپ منحرف شده است، توسعه یافته است. این اندیکاتور قیمتهای گذشته را با یک میانگین متحرک مقایسه میکند .
چطور آن را پیادهسازی کنیم؟
پیادهسازی و اجرای این اندیکاتور آسان است. این گامها را دنبال کنید (اندیکاتور حذفکنندهی ترند در IQ Option) :
1 – بر روی دکمهی Indicators در گوشه پایین سمت چپ صفحه کلیک کنید و به صفحهی Momentum بروید.
2 – گزینهی DPO را از بین گزینههای موجود انتخاب کنید.
3 – بدون تغییر دادن تنظیمات پیشفرض دکمهی Apply را کلیک کنید. یا اینکه دوره و خط اولیه را تنظیم کنید (یا اندیکاتور را حساستر کنید یا اینکه تعداد هشدارهای اشتباه را کمتر نمایید).
حالا این اندیکاتور آمادهی استفاده است!
چطور از آن در معاملات استفاده کنیم؟
همانطور که قبلا به آن اشاره کردیم، اسیلاتور بدون ترند قیمت (DPO) تفاوت بین قیمت گذشته و میانگین متحرک را محاسبه میکند (اندیکاتور حذفکنندهی ترند در IQ Option) .
این اندیکاتور مخصوصا زمانی مفید است که معاملات در بازههای زمانی کوتاهتر انجام میشوند. اگر به معاملات بلند مدت علاقهای ندارید، بهتر است اثر ترندهای قبلی را از پیشبینیهای خود حذف کرده و فقط به نوسانهای کوتاه توجه کنید.
برای دستیابی به این هدف DPO میتواند ابزاری عالی باشد. اگر وضعیت شما به این شکل است، قبل از باز کردن معاملات، نگاهی مختصر به DPO بیندازید و متوجه خواهید شد که ترند غالب تا چه اندازه مسئول تغییرات قیمتی است .
اندیکاتور DPO همینطور میتواند برای تخمین اندازه میانگین چرخه استفاده شود. برای مثال، زمانی که در یک سهام خاص به معاملهی CFD مشغول شوید، ممکن است بخواهید مقدار زمانی که لازم است تا قیمت به اوج رسیده و جهتش عوض شود را بدانید.
بازارهای مالی تمایل دارند که خود را تکرار کنند. بدین ترتیب دورههای رشد با دورههای رکود درهم آمیخته میشود. با استفاده از DPO شما میتوانید برای یک تغییر در جهت ترند خود را آماده کنید.
فاصله بین نقاط متوالی اوج یا کف را محاسبه کنید تا اندازه میانگین چرخه را تخمین بزنید. از این روش سعی کنید در زمانی استفاده کنید که چرخهی فعلی در حال پایان رسیدن است.
این اندیکاتور به عنوان یک ابزار پشتیبان عالی عمل میکند و میتوان استفاده از آن را با یک اندیکاتور دنبالکنندهی ترند مانند MA، Alligator، MACD یا ATR ترکیب کرد.
برای آشنایی بیشتر با این اندیکاتور و دیگر ابزارهای مفید، بهتر است با مشاوران متخصص ما در این زمینه از طریق شماره تلفن 00971555406880 و پلتفرمهای تلگرام، واتس آپ، ایمو و اسکایپ مشورت کنید.
مصاحبه با بیل ویلیامز ❤️ ترجمه فارسی ❤️
بیل ویلیامز(Bill Williams) متولد 1932 یک معاملهگر آمریکایی و نویسنده موفق بود که هدف اندیکاتور Gator Oscillator سالیان طولانی از عمر خود را صرف آموزش به معاملهگران کرد. او از ابداع کنندگان و توسعه دهندگان برخی از اندیکاتورهای فارکس است و همچنین وی کتاب های مفیدی در زمینه رواشناسی تجارت در بازارهای مالی نوشته است.
بیل ویلیامز کیست؟
دکتر بیل ویلیامز یک معاملهگر موفق آمریکایی بود که در سال 1932 میلادی متولد شد. وی یکی از نویسندگان حاذق نیز بود که در زمینه تحلیل، رواشناسی معاملات و نظریه هرج و مرج در بازارهای مالی مختلف مانند بازار سهام، بازار کالا و بازار فارکس می نوشت.
رشته تحصیلی آکادمیک بیل ویلیامز فیزیک بود که در این رشته لیسانس گرفته و در رشته روانشناسی نیز دارای مدرک دکترا بود. بیل ویلیامز بیشتر از 30 سال مربی معاملهگری بود و بیشتر از نیم قرن از عمر خود را مشغول به فعالیت در بازارهای مالی مانند بازار سهام بود.
درست است که بیل ویلیامز تحصیلاتی داشت که با دنیای بازارهای مالی ارتباطی نداشتند اما نتیجه فعالیتها و تحقیقات این معاملهگر در بازارهای مالی باعث شد به اطلاعاتی دست یابد و اندیکاتورهای کاربردی را در بازار مالی ابداع کند و توسعه دهد. بیل ویلیامز در سال 1984 گروه معاملاتی سودآوری را نیز تاسیس کرد و در آن فعالیت خود را شروع کرد.
اندیکاتورهای ابداع شده توسط بیل ویلیامز در بازارهای مالی توسعه یافتند و اکنون نیز در تحلیل تکنیکال بسیار کاربردی هستند. اندیکاتورهای توسعه یافته توسط بیل ویلیامز عبارتند از:
- اندیکاتورهای ویلیامز(Williams Indicators)
- اندیکاتورهای هدف اندیکاتور Gator Oscillator الیگیتور(Alligator Indicators)
- اندیکاتورهای فراکتال(Feractal Indicators)
- Awsome Oscillator،Accelerator Oscillator
بیل ویلیامز برای اینکه بتواند بازارهای مالی را بهتر درک کند روش خود را ابداع کرد و توسعه داد. وی در روش خود بازار را به صورت منطقی تحلیل می کرد، او معتقد بود که هرگز نمیتوان بازارهای مالی را به طور 100درصد شناخت بنابراین باید برای درک صحیح بازار بر روی رفتار آن متمرکز شد.
ویلیامز زمانی مشهور شد که از هنر نویسندگی خود استفاده کرد و کتبی را در زمینه بازارهای مالی نوشت و به بازار عرضه کرد. از میان کتاب های او سه کتاب به نام های تجارت هرج و مرج 1 و 2 و معاملات جدید که در آنها درباره مفهوم تجارت در بازارهای مالی نوشته شده بود به تعداد زیادی فروش رفت.
همچنین ویلیامز در دهه 80 و 90 همراه معاملهگران مشهوری کنفرانسهای معاملاتی برگزار کردند که به شناخت بیشتر مردم از وی انجامید. همچنین او کنفرانسهای زیادی در قارههای مختلف برگزار کرد و در این جلسات به روش تجارت خود را که در کتاب هایش نیز به آن اشاره کرده بود تدریس می کرد.
در نتیجه بیل ویلیامز توانست با فعالیت های مستمر خود در زمینه بازارهای مالی و با استفاده از هنر نویسندگی خود مشهور شود به طوری که در بیش از 60 کشور هزاران معاملهگر از آموزشهای او بهرهمند شده بودند. در نهایت وی در سال 2019 درگذشت اما هنوز در بازارهای مالی از آموزشها و اندیکاتورهای این معاملهگر موفق استفاده میشود.
بیل ویلیامز زندگی خود را صرف آموزش دانش و تجربه خود در بازارهای مالی به هزاران نفر کرد و تا به امروز افرادی زیادی در بازارهای از دانش این معامله گر موفق استفاده می کنند.
هماکنون دختر بیل ویلیامز به نام جاستین ویلیامز لارا کار پدر خود را ادامه می دهد و در زمینه بازارهای مالی فعالیت می کند. گروه معاملاتی سودآوری که توسط بیل ویلیامز تاسیس شده بود نیز اکنون توسط دختر وی مدیریت می شود.
مصاحبه با بیل و جاستین ویلیامز
از آنجا که بیل ویلیامز یکی از موفق ترین معامله گران بازارهای مالی بود و فعالیت های گستردهای در این زمینه انجام داده است تصمیم گرفتیم در این مقاله مصاحبه ایشان را به شما ارائه دهیم.
بازدهی شما در معاملات خود در سال های اخیر چگونه است؟
بیل ویلیامز در پاسخ به این سوال در مصاحبه خود گفت که سال گذشته بهترین سال ترید وی بودهاست و نسبت به سال های گذشته سود بیشتری کسب کرده به طوری که در یکی از حساب های معاملاتی خود توانسته بود بیش از 100% و در یک حساب دیگر بیش از 40% سود به دست آورد.
بیل ویلیامز معتقد بود که بیشتر معامله2گران که در بازارهای ضرر می کنند دلیل ضرر آنها انجام معاملات بیش از حد است یعنی آنها تعداد زیادی معامله انجام می دهند و می خواهند با کسب سود سریعا از بازار خارج شوند. به عبارتی آنها موقعیتهای معاملاتی خود را سریعا میبندند و از معامله خارج می شوند.
آیا شما یک ترند تریدر هستید؟
یادآوری: ترند تریدر یک استراتژی در بازارهای مالی است که برخی معاملهگران از آن استفاده میکنند و هدف معاملهگران در این استراتژی این است که پایان روند را شناسایی کنند و در ابتدای روند جدید وارد معامله شوند و تلاش می کنند با استفاده از ابزارهای معاملاتی مختلف تا جایی که امکان پذیر است در روند باقی بمانند.
ویلامز در پاسخ به این سوال بیان کرد که یک ترند تریدر میباشد و تمایل دارد تا جایی که ممکن است در یک روند باقی بماند. ویلیامز برای اثبات این که یک ترند تریدر است به یکی از معاملات خود اشاره کرد که بیش از 2سال موقعیت خود را باز گذاشته است و موفق شده بود در آن معامله در سال اول 40% و در سال دوم 50% سود کسب کند.
ویلیامز بیان کرد طی سالیان طولانی که مشغول آموزش به هزاران نفر بود به این نتیجه رسیده است که بزرگ ترین مشکلی که باعث می شود معامله گران در معاملات خود ضرر کنند این است که بیش از حد معامله انجام می دهند.
و بزرگ ترین دلیل که باعث موفقیت وی شده است را این می داند که می تواسنت روند را در بلندمدت شناسایی کند و مدت زمان زیادی در آن باقی بماند و از استراتژی ترند تریدر استفاده کند.
در کدام تایم فریم معاملات خود را انجام می دهید؟
ویلیامز در پاسخ به این سوال تایم فریم خود را روزانه اعلام کرد.
در این زمان ویلیامز خاطره ای را تعریف کرد و گفت که برای چند دهه دائما و در کل روز نمودارهای قیمتی را نگاه کند تا اینکه همسرش از او خواست یک روز برای صرف غذا از پشت میز بلند شود زیرا وی عادت داشته که همیشه غذای خود را پشت میز در حالی که نمودار قیمتی را مشاهده می کند میل کند و اگر همسرش برای او غذا را پشت میز نمیاورد غذا نمیخورد.
اما ویلیامز به این نتیجه رسید که هرچه نمودارهای قیمتی را کمتر آنالیز کند نتایج بهتری را در آینده در معاملات از آن خود میکند.
آیا اخبار اقتصادی بر روی معاملات شما تاثیر می گذارد؟
ویلیامز در پاسخ به این سوال اینگونه پاسخ داد که به تاثیر اخبار بر روی معاملات به هیچ عنوان اهمیت نمیدهد و اینگونه نیست که دائما بررسی کند شرکتها یا اخبار چه تاثیری بر روی معاملات وی میگذارد و ترجیح میدهد نمودارها را بررسی کند.
ویلیامز معتقد بود در طی روز فرصتهای معاملاتی فراوانی به وجود میآید که معامله گران باید از میان آنها بهترین فرصت معاملاتی را پیدا کنند و از آنها استفاده کنند.
نظر شما درباره نظم در معاملات چیست؟
ویلیامز در پاسخ به این سوال گفت که هر معاملهگری باید براساس یک برنامه منظم معاملات خود را انجام دهد و تحلیل کند. بسیاری از معاملهگران برنامه معاملاتی دارند اما متاسفانه زمانی که وارد معامله میشوند برنامه معاملاتی خود را تغییر می دهند.
این دسته از معاملهگران تصور میکنند که با این کار معاملات خود را بهینهسازی می کنند اما مرتکب اشتباه بزرگی خواهند شد و با پیروی نکردن از قوانین برنامه خود معامله خود را نابود خواهند کرد.
معاملهگران هرچند از یک سیستم معاملاتی عالی پیروی کنند اما در هر صورت معاملات اشتباه انجام خواهند داد در این زمان آنها نباید خود را ببازند و برنامه معاملاتی خود را تغییر دهند بلکه باید در زمانی که شرایط بازار تغییر میکند به قوانین برنامه معاملاتی خود پایبند باشند.
داشتن یک ذهن منظم اکتسابی است یا قابل یادگیری می باشد؟
ویلیامز در باب یک ذهن منظم گفت: یادگیری تئوری و آمادهسازی اصول یک ذهن منظم آسان است اما پایبندی به این اصول سخت است. تصور کنید شما در روز کل سرمایه خود را از دست بدهید و همسرتان از شما بپرسد که روز خود را چگونه گذراندهاید در این زمان شما نمیتوانید بگویید که کل سرمایه خود را از دست داده اید.
به عبارتی معاملهگران همیشه نمیتوانند حقیقت را بگویند و گاهی احساس شرمندگی خواهند کرد. به یاد داشته باشید که معاملهگران نمیتوانند آینده را پیشبینی کنند اما باید تلاش کند به اصول خود پایبند باشد در نهایت این کار میتواند باعث موفقیت معاملهگران شود.
چه زمانی که به روش خود ایمان آوردید؟
این مسئله کاملا به میزان سود و ضرر معاملهگران بستگی دارد زمانی که میزان سود آنها نسبت به ضرر افزایش یابد میتوانند متوجه شوند که در مسیر درست قرار گرفتهاند و به روش خود ایمان آورند.
چه عاملی باعث شد کتاب های تکنیکال را بنویسید؟
ویلیامز گفت: در زمانی که کار خود را به تازگی شروع کرده بودم و به صورت تمام وقت معامله انجام میدادم به تازگی نظریه آشوب مطرح شده بود. من به دلیل رشته تحصیلی خود که فیزیک بود به این نظریه علاقه داشتم.
ویلیامز در این زمان اشاره کرد که نظریه آشوب مانند نامش به هیچ عنوان آشوب و بی نظم و انضباط نیست و کاملا قابل درک است. این نظریه احساسات را بیان میکند. در آن زمان ما سه نفر که دکترای ریاضی فیزیک داشتند را استخدام کردیم تا آنها نظریه آشوب را بررسی کنند.
زمانی که آنها این نظریه را بررسی کردند به نتیجهای رسیدند که تا به حال در نمودار مشاهده نشده بود. آنها سه مووینگ اوریج را پیدا کردند که نام آنها را سیستم معاملاتی تمساح (Alligator Indicator) نامیدیم.
نکته جالب این است که این مووینگ اوریج ها که با بررسی این نظریه به دست آمدند دارای نسبت های فیبوناچی بودند که در کامپیوتر وجود نداشت. بنابراین ما تصمیم گرفتیم روش معامله خود را ساده کنیم و به دیگران آموزش دهیم.
در آن زمان جان وایلی که مدیر انتشارات وایلی بود از من خواست که این نظریه را در کتابی بنویسم که از آن استقبال کردیم و سپس نسخه بروز شده این کتاب را دخترم جاستین نوشت.
در ادامه مصاحبه سوالاتی پرسیده شد که علاوه بر ویلیامز دختری وی جاستین ویلیامز که راه پدر خود را در پیش گرفته بود نیز به آنها پاسخ داد.
چه میزان از وقت خود را صرف تفریح می کنید؟
ابتدا بیل ویلیامز به این سوال پاسخ داد و گفت من در روز تعطیلاتم 15 دقیقه از زمان خود را برای معامله کردن صرف می کنم زیرا معامله کردن در هر مکانی امکان پذیر است و می توان با استفاده از نرم افزار،کامپیوتر و تکنولوژی بی سیم این کار را انجام داد.
اما جاستین ویلیامز در پاسخ به این سوال گفت:دوست دارم بگویم هر روز اما بازه زمانی طولانی از زمان خود را صرف آموزش می کنیم و برای اینکار باید حضور داشته باشیم تا بتوانیم به ایمیل ها و سوالها پاسخ دهیم. در کل ما سالی دوباره به مسافرت میرویم. اما من دوست دارم هر روز زمانی را صرف مطالعه کنم و در آفتاب بشینم، قدم بزنم یا یوگا کار کنم.
درنهایت نیز بیل ویلیامز اشاره کرد که این موضوع بسیار مهم است یک تریدر زمانی را برای سرگرمی و استراحت داشته باشد.
در تحلیل نمودارها اولین اقدامی که انجام میدهید چیست؟
جاستین ویلیامز به این سوال پاسخ داد و گفت: که ابتدا از اندیکاتور الیگیتور استفاده میکنیم و سپس آن را با پرایس بارها ترکیب می کنیم، این کار به ما کمک خواهد کرد تا از وضعیت بازار باخبر شویم بنابراین در نمودار قیمتی به دنیال یک موقعیت میگردیم که بتوانیم این دو را با یکدیگر ترکیب کنیم.
آیا از ترند لاینها و ابزار فیبوناچی استفاده می کنید؟
بیل ویلیامز پاسخ داد و گفت: خیر ما از ترند لاینها استفاده نمیکنیم بلکه از سیستم معاملاتی الیگیتور استفاده میکنیم. به عبارتی الیگتور ترند لاین ما محسوب میشود و به ما کمک خواهد کرد تا از وضعیت بازار آگاه شویم. همچنین به ما وضعیت بازار تا سه یا چهار برابر بازهای که در حال بررسی آن است را به ما نشان میدهد.
به عنوان مثال اگر ما تایم فریم 10 دقیقه را بررسی کنیم الیگیتور تا یک ساعت بعد و نمودار روزانه را به ما اطلاع میدهد و دیگر نیازی نیست به نمودار روزانه نگاه کنیم. این اندیکاتور تا زمانی که اخبار اقتصادی منتشر نشده است به کار خود ادامه میدهد در نهایت اگر اخباری منتشر شود حرکات بازار براساس آن تغییر می کند.
آیا در تحلیل خود از هدف اندیکاتور Gator Oscillator نشریه امواج الیوت استفاده می کنید؟
بیل ویلیامز به این سوال پاسخ داد و گفت: بله به امواجی که تشکیل شدهاند دقت میکنیم اما صرفا براساس امواج الیوت معامله نخواهیم کرد. بیل ویلیامز توضیح داد که در کل دو روش برای ورود به به معامله، دو روش برای افزایش لات و دو روش برای خروج از معامله دارد و براساس آن کار خود را انجام می دهد.
همچنین ویلیامز توضیح داد که روش های او کاملا بستگی به امواج دارد و اینکه در چه موجی قرار گرفته است تاثیرگذار است و باید بررسی کند آیاد نمودار قیمتی شرایطی را دارد که بتواند به آن اعتماد کند یا خیر.
جاستین ویلیامز در ادامه توضیح داد و گفت که پدرش در بازار سهام معامله میکند اما او در بازار ارزها معامله می کند که این دو بازار با یکدیگر متفاوت هستند زیرا بازار ارز نسبت به بازار سهام از نوسانات بالاتری برخودار است.
در کل بازار ارز نسبت به سایر بازارهای مالی از نوسانات و حجم معاملاتی بالاتری برخودار است. به عنوان مثال اگر در یک حرکت اصلاحی قرار گرفته باشیم باید اتمام حرکت را بررسی و تحلیل کنیم اما اگر در یک حرکت اصلی باشیم احتمال به دست آوردن فرصت های معاملاتی بیشتر است.
اگر معامله گران از امواج الیوت استفاده کنند باعث میشود که در حرکات اصلاحی نمودار وارد معامله نشوند زیرا بیشتر ضررها در این حرکات رخ میدهد. بنابراین یادگیری این امواج میتواند مفید باشد.
دیدگاه شما