تجزیه و تحلیل بازار چیست؟ (بررسی روشها، اهداف و دلایل تحلیل بازار)
تحلیل بازار اطلاعات مربوط به صنایع، مشتریان، رقبا و سایر متغیرهای بازار را در اختیار شما قرار میدهد؛ همچنین، با تجزیه و تحلیل بازار میتوانید رابطهی میان عرضه و تقاضا برای یک محصول یا خدمات خاص را تعیین کنید. بر اساس این اطلاعات، میتوانید دربارهی استراتژیهای احتمالی بازاریابی خود آگاهانهتر تصمیم بگیرید. در این مطلب انواع روش های تجزیه و تحلیل بازار مورد بررسی قرار میدهیم، همچنین نحوه بررسی بازار را نیز میآموزیم.
جدیدترین فرصتهای شغلی شرکتهای معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
تحلیل بازار چیست؟
پیشنهادی که به بازار خاصی ارائه میدهید، به چه اندازه تأثیرگذار است؟ تحلیل بازار به اینگونه سؤالات مهم پاسخ خواهد داد. هر شرکت، مشتری یا مؤسسی میتواند تجزیهوتحلیل بازار را انجام دهد.
تحلیل بازار اساس تصمیمگیریهای تجاری است. برای تصمیم گیری درمورد خرید یا فروش، اطلاعات را از تأمینکنندگان و خریداران جمعآوری و سپس ارزیابی میکنید؛ همچنین، میتوانید بازار فعلی خود یا بازارهای جدیدی را بررسی کنید.
تجزیه و تحلیل بازار قسمت عمدهای از تحقیقات و یکی از مؤلفههای مهم هر طرح تجاری است. در این طرح، مدیران مشاغل ایدههای تجاری خود را به صورت کتبی مستند میکنند.
در طول تجزیه و تحلیل بازار، فقط یک بازار خاص بررسی میشود. شرکتها با استفاده از نتایج این تحقیقات، فرصتها و خطرات آن بازار خاص را شناسایی میکنند. بازار هدف اساس تجزیهوتحلیل بازار است.
روش های تحلیل بازار چیست؟
در این قسمت به بررسی روش های تحلیل بازار میپردازیم. برای انجام تجزیه و تحلیل بازار، به اطلاعات معتبر و مطمئنی نیاز دارید. به طور کلی، شرکتهای بازار ثانویه چیست و چه ساختاری دارد؟ کوچک تمایل دارند که تحقیقات لازم را بهشخصه انجام دهند، اما شرکتهای بزرگتر اغلب از مؤسسات تحقیقاتی درخواست میکنند تا این کار را برایشان انجام دهند.
استفاده از روش های تحلیل بازار میتوان جمعآوری داده انجام داد. تفاوتهایی میان تحقیقات اولیه و ثانویه وجود دارند.
در طول تحقیقات اولیه، با متخصصان بازار هدف مصاحبه میشود تا دادههای جدیدی جمعآوری شود و مزیت آن این است که هدفِ تحقیقاتی شما همواره در کانون توجه خواهد بود؛ به این ترتیب، میتوانید دادههای موردنیاز برای تجزیه و تحلیل بازار را جمعآوری کنید.
در مقابل، در تحقیقات ثانویه از سوابق و دادههای موجود در نظرسنجیهای قبلی استفاده میشود. این اطلاعات را میتوان از داخل و خارج جمعآوری کرد. با انتخاب تحقیقات قبلی میتوانید در وقت و هزینهی خود صرفهجویی کنید، زیرا مجبور نیستید که مصاحبهها و ارزیابیهای پرهزینه را دوباره انجام دهید. منابع این دادهها شامل سیستم آماری فدرال، انجمنهای تخصصی، گزارشهای سالانهی سایر شرکتها یا مجلات تجاری است.
تفاوت تحلیل بازار و تحقیق بازار
پس از آشنایی با روش های تحلیل بازار به نفاوت آن با تحقیق بازار میپردازیم. تحقیق بازار به معنای بررسی سیستماتیک یک بازار خاص است. این تحقیقات اطلاعاتی را فراهم میکند که بر اساس آن میتوانید ابزار بازاریابی مناسبی را انتخاب کنید. بر خلاف تحقیقات بازار، تجزیه و تحلیل بازار بر یک بازار خاص در تاریخی معین متمرکز است. هدف از تجزیهوتحلیل بازار شناسایی مهمترین خصوصیات آن بازار و شناسایی ساختار آن در یک زمان مشخص است.
دلایل انجام تحلیل بازار
اگر میخواهید برنامهی تجاری شما موفقیتآمیز باشد، باید تحلیل بازار را انجام دهید. تجزیه و تحلیل بازار اساس توسعهی استراتژی بازاریابی و اقدامات مشخص بازاریابی است.
- با انجام تحلیل بازار میتوانید ارقام، دادهها و حقایق لازم برای ایدههای خود را تهیه کنید و یک برنامهی تجاری کامل و مؤثر ارائه دهید؛
- در مراحل اولیه تحلیل بازار، میتوانید پتانسیل بازار را تشخیص دهید و از تصمیمگیریهای اشتباه خودداری کنید؛
- میتوانید خلأها را شناسایی کنید و بهموقع آنها را جبران کنید؛
- تجزیه و تحلیل بازار به شما نشان میدهد که کدام محصولات در بازار فعلی موجود هستند؛
- با تجزیهوتحلیل بازار میتوانید سد ورود به بازار را شناسایی کنید و میزان استقبال از محصول جدید را پیشبینی کنید.
محتوا و ساختار تحلیل بازار
تجزیه و تحلیل بازار:
- شامل توصیف دقیق بازار هدف و تحقیقات بازار است؛
- یک تصویر کلی از یک بازار خاص را منتقل میکند؛
- شامل ۵ حوزهی مختلف است که طی آن اطلاعات جمعآوری و سپس تحلیل میشود.
۱. توصیف بازار: بازار خود را بررسی کنید
نخست برای تجزیه و تحلیل بازار، باید بازار خود را تعریف کنید و آن را از سایر بازارها متمایز کنید. بسته به محصول یا خدماتی که دارید، میتوانید از معیارهای مختلفی استفاده کنید و بازار خود را تعریف کنید.
برای انجام تحلیل بازار، باید بازار هدف را بر اساس ویژگیهای خاص، به بخشهای مختلف تقسیم کنید. خصوصیاتی مانند اجتماع، جمعیت، سن، جنس، درآمد یا منطقه جزء این ویژگیها هستند.
توصیف بازار باید سؤالات زیر را نیز شامل شود:
- محصول یا خدمات شما برای کدام بازار هدف مناسب است؟
- محصول شما برای کدام گروه سنی مناسب است؟
- متوسط درآمد بازار هدف شما چقدر است؟
- کدام منطقه بازار هدف شماست؟
تا آنجا که ممکن است برای تحلیل بازار، باید اطلاعات خاصی را درمورد بازار هدف خود پیدا کنید:
- آیا بازار هدف شما موکا یا قهوهی سیاه مینوشد؟
- گروه هدف شما با چه سرعتی قهوه مینوشد، ۲۰ یا ۳۰ دقیقه؟
۲. اندازهی بازار و توسعهی آن: بازار هدف خود را برای تحلیل بازار ارزیابی کنید
هنگام تعیین اندازهی بازار خود در تجزیه و تحلیل بازار، باید از دادههایی دقیق و بهروز استفاده کنید. این قسمت از تحلیل بازار درمورد تعیین و ارزیابی گردش مالی یا حجم فروش محصول یا خدمات در یک بازار خاص است. بر اساس این ارقام، میتوانید توسعهی بازار را پیشبینی و میزان جذابیت آن را شناسایی کنید. توسعهی بازار شامل رشد بازار و نرخ آن است.
۳. منابع مناسب برای تهیهی اطلاعات: منابع بازار خود را شناسایی کنید
ارگانهای اداری و سایتهای اینترنتی زیر، اطلاعات رایگانی را برای تجزیه و تحلیل بازار در اختیار شما قرار میدهند:
- در وبسایت استاتیستا (Statista) میتوانید از آمار، دادههای بازار و مطالعات به صورت آنلاین استفاده کنید؛ همچنین، میتوانید دادههای مؤسسات تحقیقاتی، اطلاعات دنیای تجارت و آمارهای رسمی را مشاهده کنید.
- وبسایت گلوبال دیتا (GlobalData) سالانه بیش از ۱۵,۰۰۰ گزارش، جلسهی توجیهی، پیشبینی و کتاب منتشر میکند. این سایت طیف گستردهای از بخشها، شرکتها و کشورها را شامل میشود.
ویژگیهای تحلیل رقابتیِ بازار هدف
تجزیهو تحلیل رقابتی عوامل فردی و مهم بازار را بررسی میکند. ویژگیهای اساسی بازار، تحلیل بازار و توصیف میشوند.
«چارچوب ۵ عامل» ابزاری مناسب برای تحلیل بازار، بهویژه در صنعت مشاوره است. مایکل ای پورتر (Michael E. Porter)، نظریهپرداز مدیریت، عوامل مهم برای تجزیه و تحلیل بازار و رقابت را اینگونه تعیین کردهاست:
۱. قدرت چانهزنی مشتریان
اولین عامل تحلیل بازار باید بررسی کنید که واکنش مشتریان در برابر افزایش یا کاهش قیمت چگونه خواهد بود؟ آیا محصول یا خدمات شما برای بازار هدف مهم است؟
۲. قدرت چانهزنی تأمینکنندگان
اگر تعداد تأمینکنندگان شما محدود باشد، قدرت چانهزنی بسیار بالایی خواهند داشت. شما در برابر افزایش قیمت، چگونه واکنش نشان خواهید داد؟
۳. تهدید محصولات جایگزین و بازارها
در عامل سوم تجزیه و تحلیل بازار به این بپردازید که آیا گزینههای دیگری برای محصول یا خدمات شما وجود دارند؟ آیا نوآوریهای در حال ظهور، توزیع محصول یا خدمات شما را به خطر خواهند انداخت؟
۴. رقبای جدید و موانع ورود به بازار
اگر بازار هدف شما جذابیت خاصی داشتهباشد، مطمئنا رقبای جدیدی وارد بازار خواهند شد. آیا موانعی برای ورود رقبا به بازار وجود دارند؟
به عنوان مثال، هزینههای زیاد سرمایهگذاری برای یک محصول یا خدمات میتواند مانعی برای ورود به بازار باشد؛ همچنین، اگر دستیابی به سطح مشخصی از آگاهی، دسترسی به منابع و تأمینکنندگان انحصاری دشوار باشد، فروشگاه شما در مکان نامناسبی قرار داشتهباشد یا سرمایهی موردنیاز برای بازاریابی بالا باشد، دسترسی به بازار دشوارتر خواهد شد.
۵. رقبای موجود در بازار
برای تجزیه و تحلیل بازار باید بررسی کرد که میزان رقابت چقدر است؟ چه کسی بر بازار تسلط دارد؟ کدام رقبا جلوتر هستند و چرا؟
در تحلیل رقابتی، باید نهتنها مشتریان، بلکه رقبا و مزایای محصول آنها و محصولات خود را نیز بشناسید:
- باید با چه سرعتی وارد بازار شوید؟
- ورود به بازار چه خطراتی را در پی دارد؟
- چه کسانی محصولات مشابهی را ارائه میدهند و چه تعداد رقیب دارید؟
- شما چه نقاط قوتی دارید؟ رقبای شما چه نقاط قوتی دارند؟
- آیا بازار هدف شما و رقبا شباهتی به هم دارند؟
تجزیه و تحلیل بازار در صنایع مشتریمحور
تجزیهوتحلیل صنایع مشتریمحور صنایعی را که بیشترین فروش یا گردش مالی را دارند، مشخص میکند.
برای انجام این کار باید دوباره به تحلیل بازار تعریفشدهی خود مراجعه کنید، سپس میتوانید ساختار و جذابیت صنایع را با توجه به جنبههای مختلف فروش، تجزیهوتحلیل کنید؛ پس از آن، میتوانید گروههای هدف و صنایع مختلف آنها را شناسایی و نیازهای مشتری را تعیین کنید. بر اساس نتایج بهدستآمده، میتوانید استراتژیهای بازاریابی مناسبی را برای کسبوکار خود ایجاد کنید.
باید به سؤالات زیر پاسخ دهید:
- درآمد کسبشده در آن صنعت خاص چقدر است؟
- کدام شرکت رهبری بازار را در دست دارد؟
- روند فعلی صنعت چگونه است؟
- کدام نوآوریها توانستهاند صنعت را پیش ببرند؟
تحلیل پتانسیل بازار هدف: آیا این بازار در آینده توسعه خواهد یافت؟
تجزیه و تحلیل بازار نمایانگر وضعیت گذشته و فعلی یک بازار است؛ همچنین، روند توسعهی آیندهی آن را نیز نشان میدهد. برای دستیابی یه این هدف، کارمندان بالقوه، موانع ورود به بازار، عوامل موفقیت و همچنین تحولات و روندهای فعلی را بررسی میکند. پیشبینی میزان توسعهی بازار برای برنامه ریزی فروش و سرمایهگذاران احتمالی مهم است.
جمعبندی
مشاغل با استفاده از روش های تحلیل بازار، میتوانند اطلاعات ارزشمندی را درمورد بازارهای خاص به دست آورند. اگر در حال راهاندازی یک کسبوکار هستید و میخواهید که بازار فعلی خود یا بازار جدیدی را بررسی کنید، با استفاده از تحلیل بازار میتوانید فرصتها و خطرات آن بازار را شناسایی و ارزیابی کنید.
بر اساس تجزیه و تحلیل بازار، میتوانید استراتژیهای بازاریابی مشخصی را توسعه دهید و ایدهی خود را با موفقیت پیادهسازی کنید.
بازار ثانویه چیست و چه ساختاری دارد؟
بازار سرمایه از دیدهای مختلف به چند بخش تقسیم می شود.
در این متن سعی شده برای درک بیشتر بازار و تصمیم گیری درست در سرمایه گذاری بخش های مختلف بورس و فرابورس تعریف، بررسی و مقایسه شوند.
در ابتدا باید با تعریف بورس آشنا شویم:
بورس بازاریست که در آن دارایی ها معامله می شوند، این بازار به سه دسته ی بورس کالا، بورس ارز و بورس اوراق بهادار تقسیم می شود.
در بورس کالا همانطور که از نام آن نیز مشخص است، کالاهای معینی خرید و فروش می شوند. در این بورس معمولا مواد اولیه معامله می شوند و هر کالایی بورس خود را دارد، برای مثال بورس نفت.
در بورس ارز پولهای خارجی خرید و فروش می شوند که البته این بورس فعلا در ایران فعال نیست.
در بورس اوراق بهادار دارایی های مالی مانند سهام شرکت ها، اوراق مشارکت و مواردی از این قبیل معامله می شوند، در بورس اوراق بهادار یا به اختصار بورس بستری ایجاد شده تا خریداران و فروشندگان بتوانند معاملات خود را به راحتی انجام دهند، در این بازار قوانینی وجود دارد که منافع سرمایه گذاران و سرمایه پذیران را هم حفظ میکند. به عبارت دیگر بورس، سرمایه گذاران و سرمایه پذیران را در کنار هم قرار می دهد تا هر دو با توانایی ها و دارایی های خود باعث منفعت طرف دیگر شوند.
فرابورس چیست:
در بازار بورس قوانین و ساختارهایی وجود دارد که هر شرکتی قادر به ورود به آن نیست، فرابورس هم مانند بورس اوراق بهادار، بازاری برای معاملهی اوراق بهادار یا سهام است با این تفاوت که شرایط و قوانین معاملاتی ساده تری برای پذیرش شرکت ها و داد و ستد سهام دارد. وظیفه فرابورس سازمان دهی آن بخش از شرکت های علاقه مند به فعالیت در بازار سرمایه است که هنوز شرایط ورود به بورس اوراق بهادار را ندارند.
بررسی تفاوت های بورس و فرابورس:
• یکی از تفاوت های ساختاری بورس و فرابورس تقسیم بندی بازارهای آنهاست:
بورس شامل دو بازار اول و دوم است و در طرف دیگر ساختار جدید فرابورس در ایران از پنج بازار تشکیل شده است: بازار اول، بازار دوم، بازار پایه(شامل زرد، نارنجی و قرمز)، بازار سوم و ابزارهای نوین مالی. در بخش های آتی به منظور ایجاد آگاهی و دید مناسب برای سرمایه گذاران، تعاریف و تفاوت قسمت های مختلف بازار بورس و فرابورس به صورت مختصر بیان خواهد شد.
• پذیرش شرکت ها و قوانین نظارتی:
روند پذیرش شرکت ها در فرابورس ساده تر است و الزامات ساده تری نسبت به بورس دارد، شرایطی مثل حداقل سرمایهی ثبت شده شرکت، حداقل سهام شناور، حداقل تعداد سهامداران، حداقل سابقه فعالیت شرکت در صنعت مربوطه، زیان انباشته، نسبت حقوق صاحبان سهام به کل دارایی ها و سودآوری معیار های سختگیرانه تری در بورس دارند.
شرکت های پذیرفته شده در فرابورس از پرداخت 10% مالیات معاف هستند که این مزیت مستقیما متوجه سهام داران نیز میشود، همچنین صاحبان سهام در شرکت های فرابورس نسبت به سهامی که در اختیار دارند در مجمع عمومی حق رای هم خواهند داشت. همچنین وجود بازارهای متنوع در فرابورس برای پوشش سلایق مختلف از جمله جاذبه های فرابورس به شمار می آید، بنابراین سهامداران می توانند در شرکت های مختلف سرمایه گذاری کنند و به این ترتیب ریسک سرمایه گذاری کاهش پیدا خواهد کرد. ولی به طور کلی بنابر شرایط سختگیرانه تر انتخاب شرکت های فعال در بازار بورس، در این بازار میتوان با ریسک کمتری به معامله سهام پرداخت.
• روش و زمان معامله در بورس و فرا بورس:
اساسا تفاوت خاصی در روش و زمان معامله در بورس و فرابورس وجود ندارد، همانطور که از طریق پلت فرم های آنلاین به خرید و فروش سهام بورس اقدام می کنید، می توانید معاملات سهام شرکت های فرابورس را هم انجام دهید، البته زمان معاملات در فرابورس انعطاف پذیری بیشتری نسبت به بورس دارد.
به طور کلی هر دو بازار بورس و فرابورس زیر نظر سازمان بورس هستند و نگرانی در معاملات آنها وجود نخواهد داشت.
تذکر این نکته ضروری است که برای ورود به بازار سرمایه و انجام معاملات، خرید و فروش سهام حتما باید بر این موارد مسلط بوده و یا با افرادی که در این زمینه تجربه کافی دارند مشورت کنید تا احیانا متضرر نشده و بتوانید در کوتاه ترین زمان ممکن به سودی که مدنظرتان هست برسید، پس هیچگاه بدون تجربه و بدون مشورت با افراد آگاه وارد بورس نشده و معاملات خود را انجام ندهید.
در این زمینه می توانید با مشاوران بورس کست در تماس باشید.
مزایای توسعه معاملات گواهی سپرده کالایی برای بازار کالای کشور
قائم مقام مدیرعامل بورس کالای ایران در گفت و گویی با بیان اینکه نقش اصلی بورسهای کالایی در سطح داخلی و منطقهای ساماندهی و نظمبخشی به تجارت کالا است، عنوان کرد: بورسکالا زیرساخت لازم را برای عرضه کالا در قالب گواهی سپرده کالایی در اختیار دارد که با توسعه بازار گواهی سپرده و معاملات ثانویه آن در پی رفع برخی موانع از جمله مباحث مالیاتی، این ابزار امکان مرجعیت قیمتی برای کالاهای داخلی کشور را فراهم می کند.
به گزارش «کالاخبر» به نقل از دنیایاقتصاد، در ادبیات بازار سرمایه تلاش در جهت تعمیق بازارها یکی از موثرترین راهکارها برای ایجاد ثبات در بازار بهویژه بازارهای رسمی کالایی در نظرگرفته میشود، زیرا هرچه ژرفای بازار بیشتر باشد، بسیار کمتر از تکانههای قیمتی تاثیر میپذیرد. به عبارت سادهتر هرچه عمق بازارهای مالی-کالایی بیشتر باشد، شوکهای قیمتی دامنه اثر کمتری بر بازار خواهند داشت. بنابراین طراحی و توسعه ابزارهای مالی گوناگون به تولیدکنندگان و خریداران کمک میکند که در طول دورههای بحران، آسیب کمتری را متحمل شوند.
بورس کالا بهعنوان نقطهعطف پوشش ریسک ناشی از نوسان قیمتها در بازارهای داخلی، مسیری هموار برای عملی کردن این راهکار است که تاکنون موفق به طراحی ابزارهای مالی گوناگونی با تاثیرات مثبت شده است. اما برخی چالشها برای مدت زمان زیادی است که حرکت به سمت توسعه و بسط هرچه بیشتر این ابزارهای مالی را با مشکل مواجه کرده است بهطوری که در حالحاضر عموم دادوستدهای محصولات پتروشیمی و صنعتی در بورس کالا، از کانال بازار فیزیکی با مکانیزم حراج انجام میشود. این موضوع بهوضوح گواه آن است که با وجود نیاز روزافزون برای استفاده حداکثری از ظرفیت ابزارهای مالی نوین، موانعی بر سر این راه وجود دارد که عزم جدی برای رفع آن را میطلبد. بهصورت دقیقتر تمرکز معاملات بر بازار فیزیکی به جای رونق دادوستد همین کالاها در چارچوب اوراق گواهی سپرده، یک نقص در این حوزه بهشمار میرود. علت عمده این مشکل پیچیدگی اجرایی کردن این ابزارها است زیرا این ابزارها معاف از مالیات هستند اما کالاهایی که با این ابزارها معامله میشوند معاف از مالیات نبوده و برای حل این تناقض نیاز به تغییر برخی رویههای اجرایی است که بتوان از ظرفیتهای قانونی برای مدیریت بازار بهره برد. از این رو در گفتوگو با رضا محتشمی پور قائممقام مدیرعامل بورس کالای ایران به جزئیات بازار گواهی سپرده کالایی پرداخته شده است.
چرا بازار گواهی سپرده کالایی بورسکالا سایر محصولات را پذیرش نمیکند؟
بورسکالا زیرساخت لازم را برای عرضه کالا در قالب گواهی سپرده کالایی در اختیار دارد، یعنی انبارهای پذیرش شده موجود است و امکان توسعه آن نیز نیازمند گذر زمان نیست.
اوراق گواهی سپرده کالایی میتواند چند کارکرد در بازار داشته باشد که هر کدام معنی و الزامات متفاوتی دارد. کارکرد اول این است که بهجای آنکه عرضهکننده کالای خود را در بورس پذیرش کند و مراحل پذیرش را برای کالا طی کند، کالای خود را در انبار تحت کلید بورسکالا سپرده کرده و اوراق گواهی آن را بهفروش برساند. در اینجا دیگر نیازی به فرآیند پذیرش ندارد. بنابراین یکی از کارکردهای اوراق گواهی سپرده، تسهیل در فرآیند پذیرش کالا است که اگر تعداد تولیدکنندهها زیاد باشد میتواند چالشهای فرآیند پذیرش را مرتفع کند.
کارکرد بعدی این است که راهاندازی بازار گواهی سپرده بستر لازم برای راهاندازی معاملات ثانویه را فراهم میکند و با بالا رفتن حجم معاملات مرجع قیمتی متفاوتی را در بازار ایجاد میکند، بهطوریکه نیاز نباشد برای تعیین قیمت کالاها به مراجع خارجی نظیر بورس فلزات لندن مراجعه کنیم و از بازار گواهی سپرده کالایی قیمت واقعی کشف میشود. وقفه در راهاندازی بازار گواهی سپرده برای سایر گروههای کالایی که اکنون در تالار فیزیکی بورسکالا مورد معامله قرار میگیرند، مربوط به محدودیتهای مباحث مالیاتی است. ابتدا بحث مالیات مکرر گواهیهای سپرده کالایی مطرح است که براساس تفسیری که سازمان امور مالیاتی از این موضوع دارد مشمول مالیات میشود. از این رو امکان راهاندازی بازار ثانویه آن تاکنون مهیا نبوده است. این موضوع از سوی بورسکالا درحال پیگیری است و امیدواریم که در کوتاهمدت به نتیجه موردنظر برسد. در این صورت میتوانیم این انتظار را داشته باشیم که معاملات ثانویه گواهی سپرده کالایی راهاندازی شود، زیرا در راهاندازی معاملات گواهی سپرده برای دیگر کالاها محدودیتی وجود ندارد و درحالحاضر معامله میشوند. اما در معاملات ثانویه بهدلیل مسائل مالیاتی تاکنون امکان فعال کردن آن وجود نداشته است. درکنار این امر نیز میتوان به حساسیتهایی که در این بازار وجود دارد اشاره کرد. این حساسیتها در بازار گواهی سپرده سکه مشاهده شد که بعضی از نهادهای متولی بازار، فروش گواهی سپرده را به شخص دیگری جایز نمیدانند. درحالیکه در کالاهایی مثل پروفیل و میلگرد که محدودیت خرید برای آنها وجود ندارد، میتوانیم اوراق گواهی سپرده کالایی را برای آنها عرضه کنیم، اما نیازمند رفع مشکل مالیاتی آن هستیم. و کارکرد دیگر هم وقتی انجام میشود که اوراق امکان وثیقهگذاری پیدا کنند که راهکار بسیار سادهای برای تامین مالی تولیدکنندگان کوچک خواهد بود.
درحالحاضر مساله اصلی بورسکالا برای عدم راهاندازی بازار گواهی سپرده کالایی برای کالاهای صنعتی و معدنی و پتروشیمیایی چیست؟
هماکنون مساله اصلی بورسکالا بینظمی شدید در بازار این کالاها است که در محصولات فولادی این بینظمی برجستهتر است. بینظمی موجود، کل بدنه عملیاتی بورسکالا را تحتتاثیر قرار داده و درگیر خود کرده است بهطوری که هر روز با یک مقررات و تنش جدید در بازار فولاد مواجه هستیم که علت اصلی آن مربوط به عدم وجود نهادی است که ساماندهی این بازار را برعهده بگیرد. برخلاف حوزه پتروشیمی هنوز رگولاتور مناسبی برای بازار محصولات فولادی تشکیل نشده است. منظور از رگولاتور مجموعهای است که اولا آرای بخشهای مصرفکننده، حاکمیتی و عرضهکننده در آن بهصورت متوازن لحاظ شده باشد، دوم اینکه حدودی از اختیار را داشته باشد آن هم برای اینکه سایر بخشها در این حوزه مداخله کمتری داشته باشند و سوم اینکه فرآیند مقرراتگذاری از یک قاعدهمندی حداقلی تبعیت کند که این موارد در بازار فولاد وجود ندارد.
از طرف دیگر فولاد کالایی است که سهم آن در بازار داخلی و خارجی مهم بوده و حتی تاثیر آن بر زندگی روزمره مردم بسیار زیاد است. در بورسکالا نیز سهم بزرگی از عرضه در تالار فیزیکی را به خود اختصاص داده اما عموم مواقع با مشکل و بحران مواجه است. از این رو تا زمانی که این فرآیند بخواهد ادامه یابد بخش زیادی از انرژی بورسکالا را بیهوده صرف خود میکند.
شاید بتوان گفت نه تنها در بازار گواهی سپرده کالایی، بلکه در کل حوزههای اوراق مبتنی بر کالا تا حد زیادی تحتتاثیر این مسائل هستیم که بورسکالا را بسیار درگیر میکند. شاید عامل اصلی همین مواردی باشد که ذکر شد.
عدم وجود محدودیتهای مقرراتی خرید، عرضه متناسب با تقاضا و سهم مناسب بازار فیزیکی بورس از کل بازار در کالاهای مورد استفاده برای ایجاد سپرده کالایی پیش نیازهای دیگر است بهعنوان مثال در پلیاستایرن (که چندی پیش از سوی ستاد تنظیم بازار بهعنوان اولین کالای پتروشیمی برای راهاندازی اوراق گواهی سپرده، به تصویب رسید) حجم عرضه خارج از بورسکالا بسیار بالا است و بنابراین در تابلو، حجم تقاضا کمتر از عرضهها دیده میشود چرا که بخش بزرگی از تقاضا در خارج از بستر معاملاتی بورسکالا پاسخ داده میشود.
بنابراین مشتری آن اصلا وارد بورس نشده و بازار آن بهطور کامل در بورسکالا تشکیل نشده و تنها بخشی از آن فعال است. در چندماه گذشته اقداماتی مبنی بر مقررات جدید و اصلاح قیمتی این محصول صورت گرفت که سبب بهبود معنیداری در حجم معاملات این کالا شد. اما هنوز فاصله زیادی تا نقطهای دارد که بتوان گفت بازار پلیاستایرن در بورسکالا شکل گرفته است.
(بهصورت کلی) هنگامی که اصل معاملات بیرون بورس انجام میشود، نه قیمت کشف شده قابل اتکا است و نه جذابیتی برای انواع معاملات اوراق آن وجود دارد و نه حتی اعداد و ارقام بازار فیزیکی آن قابل تحلیل است. بنابراین حداکثر چیزی که میتوان گفت این است که در سهم بورسکالا از کل بازار، دادههای معاملاتی نظیر عرضه، تقاضا و حجم دادوستدها به چه میزان بوده است. در محصولات فولادی نیز این امر دیده میشود. بهطوریکه تحلیلها احتمال میدهد حدود ۲۵ تا ۲۷ درصد از بازار این محصولات در بورسکالا عرضه میشود و اصل معاملات محصولات فولادی در بیرون از بورسکالا صورت میگیرد. از این رو وقتی میگوییم تقاضا و عرضه تغییر کرد، درواقع لازم است که با یکسری از تفاسیر توضیح داده شود.
بنابراین مساله اصلی درخصوص رفع بینظمیهای بازار پلیاستایرن این است که متاسفانه هم شرکت صنایع ملی پتروشیمی و هم وزارت نفت در موضوع ساماندهی بازار پلیاستایرن همکاری لازم را انجام نمیدهند. مثلا شرکتی که نقشی در بازار به عهده نمیگیرد و عرضههای خود را مرتب انجام نمیدهد و درواقع کمترین همکاری را در بازار دارد، بیشترین سهم را از خوراک دریافت میکند. این موضوع بارها در جلسات گوناگون بحث شده که چطور میتوان این بازار را مدیریت کرد. اما مقرراتی که تنظیم شد در گام اول آن شرکت را از این قوانین حذف کرد. یعنی حاشیه امن آن همواره حفظ شده و نه اسمی در گزارشها از آن میآید و نه در تحلیلها به اینگونه شرکتها اشاره میشود. حتی از این شرکتها خواسته نمیشود که رفتار خاصی در بازار انجام دهند. بنابراین وقتی چنین مسائلی در بازار وجود دارد، طبیعی است که به حل محدودیتهای راهاندازی بازار گواهی سپرده برای این کالاها نخواهیم رسید. البته در کنار این دغدغهها، عنصر بعدی هنوز پابرجاست، یعنی محدودیتهای مالیاتی که تاکنون مرتفع نشده است. بنابراین میتوان بیان کرد در حوزه مقررات مالیاتی و تفسیری که سازمان امور مالیاتی از این قوانین دارد، با یک سری مشکلات مواجه هستیم. این موضوع درحال پیگیری است تا به بهترین شکل ممکن حل شود.
همه این موارد را باید در کنار این موضوع مدنظر قرار داد که بورسکالا بهعنوان نهاد ناظر یا تنظیمگر ایفای نقش نمیکند. این موضوع در بین همه بورسهای کالایی دنیا هم یک اصل است. بنابراین مثلا هنگامی که محصولی در بورسکالا باید بر مبنای نظمی مشخص عرضه شود، اما این کار صورت نمیگیرد، اتفاقی که در بورسهای کالایی رخ میدهد، حداکثر اخراج آن محصول از تابلوی بورس است و دیگر بورس با آن شرکت کاری ندارد اما اگر سیاستگذار الزامی برای عرضه کالا در تابلوی بورس میبیند خودش باید فکری برای اصلاح رفتار عرضهکننده بکند و قاعدهای برای تنبیه اینگونه شرکتها گذاشته شود. در کشور ما مساله دیگری که در حوزه بازارهای کالایی وجود دارد، فهرست بلند بالایی از نهادهای مداخلهگر است. البته مداخله لزوما معنای منفی ندارد. تعداد نهادهایی که در بازارهای کالایی ما تاثیرگذار بوده و محدودیت و حتی انگیزه ایجاد میکنند، بسیار زیاد است. از طرف دیگر ساختار شفافی برای تعیین حدود این مداخلات وجود ندارد.
بهعنوان مثال اگر به مصوبه ستاد تنظیم بازار در سال ۹۸ که یک سری تکالیف به بورسکالا ابلاغ کرد نگاه کنیم، قیمتگذاری برخی از کالاها به ستاد تنظیم بازار محول شد. در صورتی که در گزارشی که در این ستاد برای اخذ این مجوز به جلسه سران قوا تنظیم شد، اسمی از مداخله در همه بازارها نیامده است و صرفا به تنظیم بازار کالاهای اساسی اشاره شده است. درواقع این گزارش به شورای اقتصادی سران قوا میرود و در آنجا اجازه خواسته میشود که در بازار کالاهای اساسی، تغییرات قیمتی منوط به تصمیمات ستاد تنظیم بازار باشد.
درحالیکه این موضوع در این گزارش منحصر به یک بند کوتاه است و اصل گزارش در مورد دلایل و الزامات تنظیم کالاهای اساسی نظیر گوشت، روغن، برنج و. است. اما هنگامی که این مصوبه ابلاغ شد با تفاسیر گوناگون همراه میشود. بنابراین این موضوع که نهادی با تفسیر خود به مسائل ورود میکند و ابلاغیههای مربوط به آن تفاسیر را صادر میکند، در بازارهای گوناگون به کرات دیده میشود که تبعات بسیاری را به همراه دارد.
بورسکالا تا حد زیادی میتواند اینگونه مداخلهها را مدیریت کند اما مشکل اصلی ما مربوط به مشتری است. بورسکالا میتواند بگوید که مقررات ما در این حوزه اینگونه است و شما در چارچوب آن مجاز به فعالیت هستید. اما اگر یک نهاد خارج از بورس نظر دیگری داشت همین فعالیت میتواند منجر به تنبیه بشود.
بهعنوان مثال براساس مقررات موجود VAT (مالیات ارزش افزوده ) باید در بازههای سه ماهه و انتهای هر فصل تسویه شود. فروشنده هم زمانی که مشتری میخواهد کالا را تحویل بگیرد، به او فرصت میدهد که VAT را واریز کند و در زمان تحویل کالا به منظور تایید پرداخت آن، مدارک لازم برای اثبات پرداخت VAT را از مشتری دریافت میکند تا بعدا بتواند تسویه کند. اما اگر ناگهان ما با یک عرضهکننده برخورد میکنیم که حسب تفسیر خودش از مشتری که ۱۵ روز پیش معامله کرده و قرار است یکماه بعد کالایش را تحویل بگیرد جریمه تاخیر در واریز مالیات ارزش افزوده را طلب میکند. این مسالهای است که بهرغم آنکه بورس در آن مسوولیتی ندارد اما عوارض آن دامن خریدار را میگیرد و مشتری باید آن را پرداخت کند، بنابراین هنگامی که این رخداد صرفا بنا به تفسیر یک عرضهکننده در بیرون از بورس اتفاق میافتد، بورسکالا مجبور است طوری رفتار کند کمترین خسارت متوجه مشتری و عرضهکننده باشد. اینطور نیست که بورسکالا هر آنچه که خود صلاح میداند را به بازار دیکته کند و در همه موارد نمیتواند ایفای نقش کند. البته این شرایط تا حد زیادی تغییر کرده است. اما در مجموع میتوان گفت این نوع مداخله در رفتار بورسهای کالایی در کشورهایی که بازارهای بالغی دارند به چشم نمیخورد.
مساله بعدی مربوط به محدود بودن بازار است. در اغلب بازارهای کالایی هنگامی که آسیبشناسی میکنیم متوجه میشویم که بحث تجارت کالا خیلی دغدغه سیاستگذاران ما نیست و بیشترین مساله آنها تامین است. حادترین شکل این مطلب در بازارهای غذا دیده میشود که معمولا این ویژگی را دارد. مثال خوب این موضوع صنعت آرد است که بیش از نیمی از ظرفیت آن خالی است. از طرف دیگر اکثر کشورهای اطراف ما به استثنای ترکیه از واردکنندگان آرد بهشمار میروند. آرد کالایی انرژیبر محسوب میشود، یعنی علاوه بر گندم، نهاده اصلی دیگر انرژی است. از این رو برای کشوری مثل ما که انرژی ارزان در دسترس است تولید آرد صرفه اقتصادی دارد. بنابراین منطقی است که در این فضای اقتصادی به تولید آرد بپردازیم و سهم بازار اطراف را بهدست بیاوریم. اما توجهی به این موضوع نمیشود و کمترین سهم را در بازار آرد منطقه داریم.
تجارت کالا دغدغه مهمی برای تصمیمگیرندگان نیست. در مثال بالا هنگامی که موضوع را زیر ذرهبین میگذاریم، تنها مساله ما تامین آرد برای کارخانهها و نانواییها است، نه ساماندهی صنعت غذا.
در سیاستگذاری اقتصادی بازارهای کالایی ما رویکرد تامین است نه تجارت. درحالیکه نقش اصلی بورسهای کالایی در سطح داخلی و منطقهای ساماندهی و نظمبخشی به تجارت کالا است. هنگامی که مقررات زیادی در بازارهای کالایی وجود داشته باشد و در سیاستگذاریها نگاهی به بحث تجارت نباشد، طبیعی است که اثر آن بر تمام اجزای اقتصادی منعکس میشود و بورسکالا هم از آن مجزا نخواهد بود. به همین دلیل بیشتر درگیر مقررات تنظیمی و تکلیفهای متعدد هستیم.
به همین دلیل است که در بخش بزرگی از کالاهای ما امکان صدور اوراق گواهی سپرده کالایی و معاملات ثانویه نداریم. بهخاطر اینکه ما اساسا اجازه تجارت در این حوزه را نمیدهیم و فقط تامین نیاز صنعت مساله ما است، بنابراین خریداران کالا حتما باید تایید شده باشند و هر فردی اجازه خرید کالا را ندارد. اگر همین یک بند را با آمار موجود در بورسکالا تطبیق بدهید، مشخص میشود که بیش از ۹۰ درصد کالاهایی که در بورسکالا مورد معامله قرار میگیرد اجازه صدور اوراق مشتقه برای آنها وجود ندارد و تنها معاملات غیربهینیابی ما که حجم محدودی دارند، مشمول این سختگیریها نمیشوند.
بازار ثانویه چیست و چه ساختاری دارد؟
بازارهای اولیه، ثانویه، ثالثیه و رابعیه ارزی چیست؟
بعضا ذکر بیتی از ادبیات فاخر فارسی در میان یا انتهای یک نگارش، به عنوان شاهد و تلطیف کلام، کاری پسندیده است اما اینبار، نگارنده در همین ابتدا، بیتی را از لسان الغیب، ذکر میکند تا موجب شود توجهات لازم اولا، به مطالعه عمیق مطالب مهم در پیش روی در این یادداشت و ثانیا به بازخوانی چهار یادداشت پی در پی در 4 چهارشنبه گذشته جلب شود آنجا که حضرت حافظ میفرماید: دوستان عیب من بی دل حیران میکنید گوهری دارم و صاحبنظری میجویم.
بحثمان را از این مهم شروع میکنیم که متولیان اقتصاد کشور، از دولت محترم گرفته تا سایر نهادهای حاکمیتی و قدرتهای اقتصادی باید بپذیرند که اصول ساختاری اقتصادی اساسا، در هیچ شرایطی تغییر نمیکند. یکی از این اصولی که در حال حاضر زیر پا گذاشته شده است، ورود ناپایدار، به تعیین قیمت دستوری برای مهمترین کالای اقتصاد یعنی ارز است. دولت حتی قدم را از این هم فراتر برداشته و در ساختارهای عرضه و تقاضای کالا نیز، ورود نامتوازن و غیر اصولی داشته است زیرا تصور غالب این شده است که در نبرد اقتصادی حاضر، این نسخه برای درمان عمل میکند و جواب میدهد غافل از اینکه حتی اگر بر فرض، ابزارها و سیاستهای کاملی انتخاب و به درستی اجرا میشد، آثار مثبت آن در کوتاه مدت یا خیلی کوتاه مدت بود و بلافاصله آثار سوء آن در بروز آشفتگی در بازارها همچنین دامن زدن به جریان ناکارآمدیها و ایجاد رانتهای بسیار مخرب، خود را نشان میداد .
یکی از مصادیق ایجاد ناکارآمدی به تحلیل این قلم که در ادامه، بیشتر تبیین خواهد شد اعلام لیستهای بلندبالای پر کاربرد در ممنوعیت ورود آنها است که به راحتی و معقول، کاملا به سیستم تعرفه گذاری هوشمند و بدون عواض ناشی از دامن زدن به بازار قاچاق کالا، قابل دستیابی است.
تا اینجای بحث، خوانندگان محترم این نوشتار، به این میزان توضیح از این مبحث مهم، رضایت بدهند تا با ورود به دیگر بحثهای اساسی، در پایان یادداشت به جمعبندیهای کلیدی برای طراحی یک نقشه راه دقیق و درست برای اجرا در اقتصاد کشور در بخش ارزی دست یابیم با تاکید بر این نکته که لازم است تا برای ارایه نقشه راه، دو سرمقاله قبلی این قلم با عناوین «آیا ریال را میتوان به حد و اندازه یک ارز ارتقا داد؟» و «بانک مرکزی، دیگر فرصت اشتباه ندارد»، به طور دقیق بازخوانی شود.
بخش اول: مبنای جدید دولت پس از تاریخ ۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۷ مربوط به سیاست درست تک نرخی کردن ارز میباشد اما این سیاست با اجرای کاملا اشتباه به موازات تصمیم ترامپ در خروج رسمی از برجام از ۱۸ اردیبهشت ۹۷ ، موجب و موجد بحرانهای ارزی در کشور شده است. تک نرخی کردن ارزی یعنی تنها یک بازار اولیه برای ارز وجود داشته باشد اما در حال حاضر، دارای چهار بازار اولیه، ثانویه، ثالثیه و رابعیه برای ارز هستیم.
بازار اولیه، مربوط به کالاهای گروه اول است که ارز آن در سیستم ارز پایه نفتی تامین میشود و بر مبنای نرخگذاری در قانون به میزان هر دلار ۳۸۰۰ تومان تعیین شده است.
بازار ثانویه، بازار فروش ارز در سامانه نیما مبتنی بر صادرات محصولات پتروشیمی، فلزات و میعانات گازی میباشد که تا سال گذشته و بطور بازار ثانویه چیست و چه ساختاری دارد؟ تقریبی، حدود ۳۵ میلیارد دلار در سال بوده است. بازار ثالثیه، بازار فروش ارز در سامانه توافقی فروش ارز، مبتنی بر صادرات دیگر اقلام صادراتی به میزان حدود ۱۵ میلیارد دلار در سال میباشد. بازار رابعیه ، بازار خرید و فروش ارز در بازار غیر رسمی است که متاسفانه، نرخ این ارز در عمل، مبنای قیمت واقعی ارز در مکانیزم بازار تلقی میشود.
اما سرفصلهای آفات با اهمیت در سیستم فعلی ارزی کشور چیست؟ در پاسخ به این سوال اساسی به موارد ذیل میتوان اشاره کرد:
الف – تمرکز زدایی از وجوه ارزی کشور؛ با سیاست فعلی ارزی، بیش از ۸۰ درصد از وجوه ارزی کشور، مشمول نرخ گذاری دستوری شده است. این موضوع را نمیتوان به عنوان یک حسن اقتصادی تعبیر کرد. چرا؟ زیرا که:
۱- در بخش ارز پایه نفتی به دلیل ارزانی نسبی کالای وارداتی، در حال حاضر با توجه به قیمتهای بسیار بالای ارز در بازار غیر رسمی، انگیزه زیادی برای فرصت طلبان نسبت به صادرات مجدد قاچاق کالاهای وارداتی گروه اول ایجاد شده است و از این روش، با فروش این اقلام در بازارهای کشورهای مجاور، وجوه ارزی معتنابهی را به چنگ میآورند و جالب اینجاست که روز به روز، میل به این تجارت بازار ثانویه چیست و چه ساختاری دارد؟ سیاه در حال افزایش است. این یعنی صادرات قاچاق ارز پایه نفتی با قیمت دلار ۳۸۰۰ تومان به خارج کشور. تاکید میشود که این پدیده، جدید میباشد و علت اصلی آن، تفاوت فاحش میان قیمت ارز پایه نفتی با ارز در بازار غیر رسمی است (بازار رابعیه).
۲- در بخش بازار ثانویه هم تا حد کمی، انگیزه برای صادرات قاچاق کالاهای گروه دوم نیز وجود دارد اما اشکال بزرگ کار، در فساد سازمان یافته بالقوه ای است که نهایتا ارز صادرکنندگان محصولات پتروشیمی، فلزات و میعانات گازی با نگاه به قیمتهای ارز در بازار رابعیه، اولا برای فروش در سیستم نیما با مقاومت جدی مواجه میشود و ثانیا، واردکنندگان گروه دوم کالاها نیز در عمل، به سمت قیمتهایی نزدیک به بازار ارز رابعیه سوق داده میشوند. نکته: فاصله ارز قیمت دلار ۴۲۰۰ تومان تا قیمت ارز بازار غیر رسمی رابعیه که این روزها حداقل ۴۰۰۰ تومان بوده است، یک رانت بسیار بزرگ و خلافی است که بدنه سلامت اقتصاد ملی را تهدید اساسی میکند و بسیار خوش خیالی است که بتوان از این مکانیزم، بهره چشمگیری را نصیب آحاد مردم کرد.
۳- در بخش سوم، اولا درحال حاضر، با توجه به سایههای اندکی که از دولت در عملکرد آزاد نرخ توافقی وجود دارد، کارایی این بازار را تحت تاثیر منفی قرار داده است و با توجه به محدودیت ارزی که در این گروه برای متقاضیان ارز کالاهای گروه سوم وجود دارد فشار قیمتها رو به بالا است که این خود مبنایی برای افزایش قیمتها در بازار غیر رسمی رابعیه است.
۴- بازار رابعیه، خود ذاتا آفتی است که معلول سیاست نادرست تعدد بازارهای رسمی ارز و نرخ گذاری دستوری و ممنوعیت گسترده اقلام وارداتی موسوم به گروه چهارم کالاها است. نکته اول: ارز بازار معاملات در این بازار شوم غیر رسمی، عموما از ناحیه کم اظهاری در صادرات رسمی، بیش اظهاری در واردات رسمی، صادرات قاچاق غیر رسمی، فروش خدمات مهندسی اظهار نشده و حتی فروش املاک و آپارتمان به ایرانیان خارج از کشور تامین میشود و عموما برای فرار و خروج غیر قانونی سرمایه و خرید و قاچاق کالاهای ممنوعه گروه چهارم برای واردات به کشور مصرف میشود قابل (توجه ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی کشور) . نکته دوم: با آنکه نباید همین قیمت شوم ارز بازار رابعیه، مبنای قیمت ارز در کشور باشد اما عملا چنین اتفاقی رخ داده و باعث تلاطم در کلیه بازارهای رسمی شده است.
ب- تضعیف قدرت و ارزش پول ملی؛ با توجه به تفصیل مطالب در بخش اول، نگارنده دیگر ضرورتی را در تبیین این سرفصل زیر بنایی در اقتصاد نمیبیند اما این نکته را این قلم گوشزد میکند که با آنکه تمام هم و غم دولت محترم و نهادهای حکومتی در اجرای سیستم فعلی ارزی، حمایت از اقشار آسیب پذیر همچنین تولید و اشتغال میباشد اما راه و سیاست درستی انتخاب نشده است.
کلام نهایی و نقشه راه
اگر دولت محترم و نهادهای حکومتی با تمرکز زدایی در وجوه درآمدهای ارزی، هدف تقویت ارزش پول ملی را در سرلوحه کار قرار دهند، نه تنها این هدف آرمانی اقتصاد قابل تحصیل است بلکه در سایه آن بالاترین حمایت از تولید و صادرات و توسعه اشتغال میشود و از فسادهای عدیده ای که بر شمرده شد، تا بالای ۹۰ درصد به صورت سیستماتیک و خود کنترل، پیشگیری میشود. در عین حال، دغدغههای میان مردم و مسئولین به تدریج به حداقل کاهش مییابد.
جزئیات نحوه فعالیت در بازار ثانویه اعلام شد
جزئیات بسته ارزی دولت در بخش بازار ثانویه ارز اعلام شد.
پس از شروع به کار بازار دوم ارز از تاریخ ۱۳ تیرماه، اظهارنظرهای بسیاری در خصوص نحوه سازوکار آن از سوی افراد مختلف در رسانهها منعکس شده است. در روزهای اخیر نیز یکی از اعضای اتاق بازرگانی نسبت به وجود ابهامات در این بازار موضوعاتی چون کنترلی بودن نرخ ها، دریافت مالیات و … مطرح کرده است.
به گزارش تجارتنیوز،بازار دوم ارز که از تاریخ ۱۳ تیرماه کار خود را آغاز کرده است، محلی برای فروش ارز صادرات کالاهای غیرعمده – که فهرست آنها از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت مشخص شده – و خرید ارز جهت بازار ثانویه چیست و چه ساختاری دارد؟ واردات کالاهای با اولویت ۳ است. تمامی معاملات در این بازار به نرخ توافقی صورت میگیرد.
روشهای معامله در بازار دوم
معاملهها در این بازار هم با واسطه صرافی و هم بدون واسطه میان صادرکننده و واردکننده قابل انجام است. در روش اول، صادرکننده به عرضه ارز حاصل از صادرات خود در سامانه نیما از طریق سامانه جامع تجارت اقدام میکند و در طرف مقابل، صراف با توجه به درخواستهای خرید ارز موجود بابت واردات ثبت سفارش شده با اولویت ۳، به خرید ارز با نرخ اعلامی صادرکننده – که هیچ گونه محدودیتی روی آن وجود ندارد – اقدام میکند. از سوی دیگر، صراف باید به فروش ارز خریداری شده به متقاضی خرید ارز (واردکننده) برای واردات ثبت سفارش شده اولویت ۳ اقدام کند. در این فرایند نیز واردکننده درخواست خرید ارز برای یک ثبت سفارش مشخص را در سامانه نیما – که دسترسی به آن از طریق سامانه جامع تجارت برای واردکنندگان مهیاست – ثبت میکند و صرافیها میتوانند پیشنهادهای خود را برای هر درخواست خرید ارز ارائه دهند. در فروش ارز برای واردات نیز نرخ بر اساس پیشنهاد صراف و تأیید واردکننده تعیین میشود.
روش دوم که خرید و فروش ارز بدون واسطه میان صادرکننده و واردکننده است، صادرکننده ارز خود را به صورت توافقی به واردکننده میفروشد. واردکننده با ارائه اطلاعات پروانه صادراتی به بانک عامل، درخواست واگذاری پروانه جهت تأمین ارز یک ثبت سفارش مشخص را ثبت میکند و پس از تایید صادرکننده مبنی بر واگذاری پروانه از طریق سامانه جامع تجارت، معامله منعقد میشود.
چگونگی دسترسی بازیگران به بازار دوم
همان طور که گفته شد، دسترسی همه بازرگانان – اعم از صادرکننده و واردکننده – به بازار دوم ارز، از طریق سامانه جامع تجارت برقرار شده است. راهنمای تفصیلی فرایندهای معامله ارز برای بازرگانان در سامانه جامع تجارت قرار دارد. همچنین صرافیها از طریق سامانه سنا و بانکهای عامل از طریق پرتال ارزی به این سامانه دسترسی دارند.
ساختار تعیین نرخ ارز
تأکید میشود در بازار دوم هیچ گونه محدودیتی در نرخ توافقی میان صادرکننده و صرافی، صرافی و واردکننده و همچنین صادرکننده و واردکننده وجود ندارد. این بازار تنها بستری برای شفافیت بیشتر معاملات و دستیابی به نرخ رقابتی و مناسب است.
مالیات و سایر هزینهها
بازار دوم ارز هیچ گونه هزینه اضافی بر صادرکننده و واردکننده تحمیل نمیکند. صادرکننده به دلیل عرضه درآمد ارزی خود در بازار دوم، متحمل هیچ مالیاتی نمیشود. همچنین واردکننده هزینهای جز معادل ریالی ارز و هزینههای انتقال آن پرداخت نمیکند.
دیدگاه شما